أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏

«اَلحَمدُ لله رَبّ العالَمِین وَ صَلّی اللهُ عَلَی جَمِیعِ الأنبِیاءِ وَ المُرسَلِین سِیَّمَا خَاتَمِهِم وَ أَفضَلِهِم مُحَمّد(صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سلّم) و أهلِ بِیتِهِ الأطیَبِینَ الأنجَبِین سِیَّمَا بَقِیّةَ اللهِ فِی العالمَِین بِهِمْ نَتَوَلَّی‏ وَ مِنْ أَعْدَائِهِم‏ نَتَبَرَّءُ إِلَی اللَّه».

مقدم شما بزرگواران و برادران و خواهران ایمانی را گرامی می‌داریم. سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) را به پیشگاه ولیّ عصر و عموم علاقهمندان قرآن و عترت و به شما بزرگوران تهنیت عرض می‌کنیم، سخنان سودمند و امیدبخشی که شنیدیم اشتیاق همه شما را به معارف اسلامی به ما مژده داده است؛ امیدواریم خدای سبحان برابر آیه سوره مبارکه «یس» که فرمود: ﴿وَ نَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ﴾؛[1] هر قدمی که برداشتید پیش‌فرستی داشته و دارید، خدا بپذیرد و مآثر و آثارش را در نامه اعمال شما بنویسد.

ایامی که وارد شدیم طلیعه‌اش ایام کرامت است؛ ولی این ماه به صورت اربعین کلیمی معروف است. اینکه به ما گفتند چلّه بگیرید برای آن است که ما دو راه برای تکامل خود داریم: یک راه بیرون است که از آن به «علم الدراسة» یاد می‌شود، انسان در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها درسی می‌خواند از راه چشم و گوش کامل می‌شود. آنچه را که می‌خواند عمل می‌کند و به کمال می‌رسد. یک راه دیگر راه درس و بحث نیست، از آن به «علم الوراثة» یاد می‌کنند که آن راه دل هست. در «علم الدراسة» انسان باید محضر استاد برود حرف‌ها را بشنود، از او به عنوان یک علمِ کسبی یاد می‌کند؛ مثل تاجری که مال را با کوشش خود کسب می‌کند. در «علم الوراثة» کسبی در کار نیست، کوشش و تلاش تاجرانه نیست، فقط پیوند و ارتباط لازم است. اگر کسی تاجر بود و مالی به دست آورد، این راهِ بحث دارد که از کجا و از چه راه فراهم کردی؟! ولی اگر کسی یک ارث فراوانی به او رسید، این یک راه فکری و کسبی ندارد که از او بپرسیم چه کار کردی که این مال به دست تو آمد؟! او پاسخش یک کلمه است: «من با این مورّث رابطه داشتم»! در «علم الوراثة» فقط «ربط» شرط است، نه کسب. ما دو گونه علم می‌توانیم داشته باشیم یک علم حوزه و دانشگاه است که این یک راه خوبی است در بیانات نورانی حضرت امیر هست که مردان الهی «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏»؛[2] اینها گوش و چشم خود را هدر نمی‌دهند، از گوش بهره شنیدن می‌برند، از چشم بهره مطالعه می‌برند «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِع‏»؛ یعنی از راه گوش جز حرف‌های سودمند، چیزی نمی‌شنوند، از راه چشم جز کتاب‌های سودمند، چیزی را مطالعه نمی‌کنند؛ این راه به نام «علم الدارسة» است که راهش در حوزه و دانشگاه است. یک «علم الوراثة» است که آن کسبی نیست این باید با قرآن و عترت، انسان رابطه داشته باشد. به یک وارث نمی‌گویند چه کار کردی که این ارث به دست تو آمد! او می‌گوید من کاری نکردم فقط با مورِّث رابطه داشتم. اگر گفتند: «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاء»؛[3] گرچه این جمله به حسب ظاهر جمله خبریه است؛ ولی به داعی انشا القا شده است؛ یعنی «أیها العلماء»! بکوشید با خاندان عصمت و طهارت رابطه داشته باشید تا از راه رابطه به شما علمی برسد. این مطلب اوّل است.

این ماه پُربرکت ذی القعده تا دهم ذی‌الحجّه به عنوان چلّه‌گیری معروف است آن چلّه‌گیری که چهل شبانه‌روز انسان مواظب خودش است به این معنا نیست که انسان در یک جای تاریکی بنشیند از جامعه جدا باشد به عنوان چلّه‌گیری. چهل شبانه‌روز از کار خلاف، از حرف خلاف، از دنیا، از غرور، از راه دیگران را بستن، از بیراهه رفتن انسان فاصله بگیرد، این معنای چلّه‌گیری است. از جامعه جدا شدن مشروع نیست، از دنیا جدا شدن چلّه‌گیری است. وجود مبارک موسای کلیم در این چهل شبانه‌روز، نه غذایی داشت نه خوابی داشت نه با دیگران حشری داشت، از دنیا بالکلّ منقطع شد، مناجات می‌کرد و در این مناجات، تورات نصیب او شد. این اول ذی قعده تا دَه ذی حجّه به عنوان اربعین کلیمی معروف است این جزء سنّت‌های همه انبیا است که اسلام هم امضا کرده است. فرمود:«مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً»،[4] «من أصبح لله اربعین صباحاً»، گاهی به صورت إصباح گاهی به صورت إخلاص. فرمود اگر شما چهل شبانه‌روز مواظب قلب خود باشید این چشمه از درون می‌جوشد وقتی از درون جوشید هرگز خشکی و خشکسالی دامنگیر شما نمی‌شود. این چلّه‌گیری برای آن است که انسان از دو راه آب حیات بگیرد: یا از بالا که آسمان وحی و الهام بر انبیا و اولیا(علیهم السلام) نازل می‌شود، بعد برکاتش هم شامل حال شیعیانش خواهد شد که ﴿اَلَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾؛[5] فرشته‌ها بر مردان و زنان الهی نازل می‌شوند، اینها را مژده می‌دهند که ﴿فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ[6] این علم را از بالا گرفتن است. اما اینکه در سوره «بقره» فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ اللّهُ﴾؛[7] اینکه در روایات ما آمده، اگر چهل شبانه‌روز شما با اخلاص صبح کنید از درونتان چشمه می‌جوشد؛ مثل آن است که یک مهندس زمین‌شناس بگوید شما باید چهل شبانه‌روز کار کنید کَندوکاو کنید تا به آب برسید. از درون، چشمه می‌جوشد از بیرون، آب به استخر می‌ریزد. ما از دو راه باید خود را از عطش نجات بدهیم: هم از بیرون درس بخوانیم آب را وارد استخر کنیم و ذخیره کنیم برای آبیاری، هم از درون، شب‌زنده‌داری یادمان نرود تا چشمه بجوشد. آنکه نه چشمه از دل دارد نه استخر از گِل دارد، خشک می‌شود. همه ایام سال فرصت مناسبی است و اما از اوّل ذی قعده تا دَه ذی حجّه بهار این کار است؛ لذا شما می‌بینید وقتی ماه ذی قعده تمام شد ماه ذی حجّه شروع شد، در دهه ذی حجّه که باضافه این سی روز می‌شود چهل روز، دو رکعت نماز بین مغرب و عشا مستحب است که بعد از «حمد» و سوره «توحید»، آن ﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَةً﴾[8] خوانده می‌شود که این متمِّم این اربعین است. این راه باز است این نیازی ندارد که ما به زید بگوییم برای من دعا کن یا به عمرو بگوییم برای من دعا کن! این راه برای همه باز است، این هم اصل دوم.

اصل سوم آن است که به ما فرمودند خدای سبحان شما را مثل یک شجره طیّبه و طوبا از زمین رویانید: ﴿وَ اللَّهُ أَنبَتَکُم مِنَ الأرْضِ نَبَاتاً﴾؛[9] شما همانند یک درخت طوبایی هستید، این درخت طوبا در بهشت است، وقتی از وجود مبارک حضرت رسول خدا(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثناء) رسید که درخت طوبا اصل و ریشه‌اش در بهشت در خانه من است. بعد در جای دیگر در مجلس دیگر فرمود ریشه درخت طوبا در خانه علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) است. به حضرت عرض کردند شما یک وقت فرمودید اصل این درخت در خانه من است، الآن می‌فرمایید اصل این درخت در خانه علی بن ابیطالب است. فرمود: «دَارِی‏ وَ دَارَ عَلِیٍ‏ فِی الْجَنَّةِ بِمَکَانٍ وَاحِد»؛[10] ما هر دو یکجا داریم زندگی می‌کنیم. اینکه فرمود: «علی مِنِّی» اختصاصی به جریان «مِنِّی» گفتن به حسین بن علی ندارد، فرمود این درخت طوبا در خانه من است و شاخه‌ای از این درخت به مؤمنی که اهل ایمان باشد می‌رسد ما هم مشمول ﴿وَ اللَّهُ أَنبَتَکُم مِنَ الأرْضِ نَبَاتاً﴾ میشویم، آن درختی بارور است که ریشه‌اش به آب نزدیک باشد، یک؛ خوشه‌ و شاخه‌اش هم از باران مدد بگیرد و از هوای لطیف استفاده کند، دو. به ما فرمودند با «علم الدراسة» آن فضای سالم را تأمین کنید، با «علم الوراثة» آن چشمه را تأمین کنید ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ اللّهُ﴾ به این نگوییم برای من دعا کن! به آن نگوییم برای من دعا کن! البته مؤمنین موظّف‌اند برای همه دعا کنند، آنکه جواب دعای ما را می‌دهد از همه ما به ما نزدیک‌تر است با او گفتگو کنیم، او که فرصت داد، فرمود اگر شما یکبار اشتباه کردید و در برابر یک اشتباه یک کار خیر انجام دادید، این یک کار خیر می‌شود دَه تا! یک بیان نورانی از امام سجّاد(سلام الله علیه) رسیده است فرمود اگر ما آسیبی از دیگری دیدیم از شیطان و مانند آن دیدیم، لطفی هم از ناحیه خدا به ما رسیده است، آن لطف دَه تاست و این آسیب یکی؛ «وَیْلٌ‏ لِمَنْ‏ غَلَبَتْ‏ آحَادُهُ أَعْشَارَهُ»؛[11] وای به حال کسی که یکی‌های او بر دَه‌تاهای او اضافه بشود. توضیح خواستند فرمود اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ یک گناه کرد یک تیر خورد و یک خطر دامنگیرش شد؛ ولی اگر یک کار خیر انجام داد دَه پاداش گرفت. یکی می‌شود دَه‌تا براساس ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا؛[12] اما ﴿جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾.[13] وای به حال کسی که یکی‌های او بر دَه‌تاهای او پیروز بشود و بیشتر بشود. ما این دو تا راه را خدا به ما داد و باز کرد، فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ اللّهُ﴾. در سوره «انفال» هم فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾؛[14] او شما را زنده می‌کند او به شما آب حیات می‌بخشد، او به شما علم می‌دهد. این راه‌ها برای فرارسیدن آن مقامات بالاتر باز است.

مطلب دیگر درباره نزول فرشته‌هاست؛ یک وقت است وحی تشریعی است که مخصوص انبیاست، وحی‌های علم غیب است و مانند آن که مختصّ اولیای خاص الهی و ائمه و امثال آن است. یک وقت وحی تأییدی است تسدیدی است آن مخصوص انبیا و ائمه نیست، فرمود شما هم می‌توانید به جایی برسید که فرشته‌ها بر شما نازل بشوند آرام کنند شما را ﴿الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾؛ فرشته‌ها نازل می‌شوند آرام می‌کنند، مطمئن می‌کنند، نه انسان به این سَمت گرایش پیدا می‌کند نه به آن سَمت گرایش پیدا می‌کند. اینکه شما می‌بینید برخی زندگی تلخی دارند برای اینکه عمداً زندگی خود را تلخ کردند، وگرنه آب حیاتی که ذات اقدس الهی به شجره طوبا عطا می‌کند این خیلی شیرین است. فرمود شما کمی راه بیایید ما دستتان را می‌گیریم و بالا می‌بریم؛ خدا که این وعده را داد ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً﴾[15] از او راستگوتر کیست؟ ﴿مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ﴾؛[16] از او باوفاتر به تعهّداتش کیست؟ او فرمود کمی شما بیایید جلو، من دستتان را می‌گیرم ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾؛[17] شما یا از راه استخر، از راه درس و بحث عالِم بشوید، یا از راه شب‌زنده‌داری «علم الوراثه» نصیب شما بشود، مقداری راه بیایید بقیه را من دستتان را می‌گیرم من شما را بالا می‌برم. اگر کسی خدا دست او را گرفت و بالا بُرد چه کسی او را پایین می‌آورد؟! ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾؛ این کلمه ﴿دَرَجَاتٍ﴾ که منصوب است و نصبش به جرّ است این تمییز است، مؤمنِ عالِم را چند درجه بالا می‌برد، مؤمنِ غیر عالِم را به یک درجه بالا می‌برد ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ﴾چقدر؟ روشن نیست. ﴿وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾، چقدر؟ ﴿دَرَجَاتٍ﴾؛ این درجات نشان می‌دهد که اگر کسی مؤمنِ غیر عالِم بود به هر حال از درجه‌ای برخوردار است. فرمود من دست شما را می‌گیرم بالا می‌برم. اگر خدایی که ﴿رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ﴾[18] است دست ما را گرفت و بالا بُرد، چه کسی می‌تواند ما را پایین بیاورد؟ چه کسی می‌تواند ما را پایین بکشد؟ ما عزیز خواهیم بود. ببینید فرمود عزّت مختص به خدا، پیغمبر و مؤمنین است، ما غیر از عزّت و آبرو چه می‌خواهیم؟! ما غیر از وجیه بودن و شرافتمندانه زندگی کردن چه می‌خواهیم؟ فرمود: ﴿الْعِزَّةَ لِلّهِ﴾؛[19] همه عزّت‌ها آنجاست و او شما را عزیز می‌کند؛ یا از راه «علم الدراسة» یا از راه «علم الوراثة» و اینکه گفتند دعا مستجاب است از وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) مرحوم ابن بابویه قمی در امالی نقل کرده که دعا همیشه مستجاب است هیچ دعایی نیست که رد بشود، اما در چند موقع دعا مستجاب‌‌تر است و برای چند نفر دعا مستجاب‌تر است: یکی «عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآن‏» که ـ الحمدلله ـ در جمع شما کسانی هستند که با این عهد الهی مأنوس‌اند. هنگامی که دیگران قرائت می‌کنند شما گوش می‌دهید، هنگامی خودتان قرآن قرائت می‌کنید، در هنگام قرائت قرآن دعا کنید هم برای خودتان هم برای دیگران، این دعا مستجاب است «عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآن‏ وَ عِنْدَ الْأَذَان‏»؛ وقتی مؤذّن به توحید الهی و به رسالت پیغمبر و ولایت علی و اولاد علی(علیهم السلام) شهادت می‌دهد و اذان می‌گوید دعا «عِنْدَ الْأَذَان‏» مستجاب است؛ چه برای مؤذّن چه برای شنونده‌های اذان. «عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْث‏»؛ وقتی باران نازل می‌شود بگویید «صَبّاً هَنِیئا»؛ یعنی ریزش بابرکت باشد دعا کنید برای خودتان و برای دیگران، این دعا مستجاب است. هنگامی که دلِ شکسته دارید دعا مستجاب است «عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُوم‏»؛[20] اگر کسی مورد ستم شد؛ چون می‌دانید یک مظلوم هیچ پناهگاهی ندارد، در عین حال که مظلوم است از این فرصت استفاده کند؛ چون در حالی که انسان مورد ستم شد، هیچ پناهگاهی ندارد و چون هیچ پناهگاهی ندارد، تنها پناهگاه او خدای سبحان است که او ملجأ هاربین است مفزع هاربین است، دعای انسانِ ستمدیده مستجاب است. این بیانات نورانی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است که ما را به دعا کردن و خواندن و با خدا رابطه داشتن دعوت می‌کند. این مشکلات که دامنگیر جامعه شد مشکلات فرهنگی و مانند آن، برای آن است که ما این دستورهای دینی را عمل نمی‌کنیم؛ اگر چشم‌ها پاک بود و اگر اختلاس نبود، این تنوّع در کار نبود این نوع‌خواهی در کار نبود، این جدیدخواهی نبود؛ آن طلاق هم زیاد نبود این بی‌نظمی هم زیاد نبود. فرمود شما یک تیر اگر بخورید آسیب می‌بینید نگاه به نامحرَم تیر است: «النَّظْرَةُ سَهْمٌ‏ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس‏»[21] اینکه می‌بینید این دیگری را نگاه می‌کند ـ خدای ناکرده ـ دل به او می‌بیند مشکلات خانواده خودش را با دست خودش افزوده کرده است. فرمود این راه‌ها هم سعادت دنیا را تأمین می‌کند هم سعادت آخرت را تأمین می‌کند.

غرض آن است که در این فرصت؛ فرصت زرّین و فرصت باکرامت حداکثر بهره را ببریم و خودمان را دریابیم. ما که می‌توانیم به سَمت فرشته‌شدن حرکت کنیم چرا خود را ارزان بفروشیم. یک بیان نورانی از حضرت سیدالشهداء(سلام الله علیه) رسیده است که در روز عاشورا مرگ را معنا کرده. فرمود چون جهان‌بینی یک عده ناقص است و اینها دیدشان محدود است، خیال می‌کنند انسان تا مرگ زنده است، نمی‌دانند مرگ مَعبَر هست! فرمود: «صَبْراً بَنِی الْکِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛[22] مرگ پلی بیش نیست شما از این پُل عبور می‌کنید؛ در بحبوحه آن نبرد روز عاشورا وجود مبارک سیدالشهداء مرگ را معنا کرده، فرمود انسان با مُردن از بین نمی‌رود، مرگ پُلی است که از این پُل دارد می‌گذرد. مگر می‌شود انسان که خلیفه خداست نابود بشود، انسانی که فرشته‌ها بر او نازل می‌شود نابود بشود! انسانی که معلّم او خداست ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾[23] او نابود بشود! فرمود شما تا قرآن یاد نگیرید و قرآنی نیندیشید، حرفتان حرف انسانی نیست. بارها این نظم چندگانه سوره مبارکه «الرحمن» به عرض شما رسید؛ ببینید قرآن کریم وقتی در سوره مبارکه «الرحمن» از آفرینش انسان سخن می‌گوید، می‌فرماید: ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾؛[24] اول می‌فرماید اگر ما در سوره مبارکه «الرحمن» یا سایر سُور گفتیم خدا معلّم شماست، خدا که «الرحمن» است تعلیم می‌دهد. اگر گفتند مهندس تعلیم می‌دهد یعنی چه؟ یعنی درس هندسه می‌دهد. اگر گفتند یک فقیه درس می‌دهد یعنی چه؟ یعنی فقه درس می‌دهد. اگر گفتند یک متکلم درس می‌گوید یعنی چه؟ یعنی درس کلام می‌دهد. اگر گفتند «الرحمن» تدریس می‌کند یعنی چه؟ یعنی درس رحمت می‌دهد؛ جامعه را رحمت اداره می‌کند. اینکه الآن شما می‌بینید بیگانه‌ها خاورمیانه را به آتش کشیده‌اند برای این است که از «الرحمن» غافل‌اند، ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ﴾. در آغاز سوره مبارکه «علق» که در اوایل نزول وحی نازل شده است و به اصطلاح جزء عتائق است، این سوره‌هایی که در اوّل بعثت نازل شد می‌گویند جزء عتائق است «عتیق» یعنی کهن، «عتیقه» به آن قدیمی می‌گویند که ارزنده باشد، اینها جزء عتائق سوَرند یعنی سوره‌های عتیق، سوره‌های کهن. در همان اوایل سوره مبارکه «علق» دارد: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾؛[25] یعنی خدای اکرم تعلیم می‌کند، اگر گفتند خدای اکرم تعلیم می‌کند، یعنی درس کرامت می‌دهد. معلّم، حوزه درسش را آن سِمَت او و آن وصف او مشخص می‌کند. شما وقتی می‌بینید در فلان کلاس مهندس تدریس می‌کند یعنی درس هندسه می‌دهد، فلان کلاس فیلسوف تدریس می‌کند یعنی درس فلسفه می‌دهد. در آغاز سوره مبارکه «علق» آمده است که اکرم تدریس می‌کند یعنی درس کرامت می‌دهد. جامعه کریم نه بیراهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد؛ در جامعه کریم، طلاق زیاد نیست، اختلاس نیست حقوق نجومی زیاد نیست، بدگویی زیاد نیست بی‌عفّتی زیاد نیست. فرمود: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾، یا خدا به عنوان «اکرم» وارد کلاس تدریس می‌شود یا خدا به عنوان «الرحمن» وارد کلاس تدریس می‌شود؛ اینها فعل خداست ظهور خداست تجلّیات خداست. ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾؛ ما خیال می‌کنیم اوّل انسان خلق می‌شود، بعد یاد می‌گیرد؛ ولی خدا می‌فرماید اوّل یاد می‌گیرد بعد انسان می‌شود. تا کسی قرآن یاد نگرفت به انسانیّت بار نمی‌یابد ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾. اگر کسی قرآنی نیندیشد به مقام انسانیت نمی‌رسد. اگر به مقام انسانیت نرسید بیان ندارد. چرا حیوان را می‌گویند بهیمه؟ برای اینکه حرفش مبهم است، حرفی برای گفتن ندارد. آن کسی که حرفی برای گفتن ندارد گرفتار ﴿أُولئِکَ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ[26] است. او مبهم‌گو، مبهم‌رو و مبهم‌جوست؛ جستجویش معلوم نیست کجاست! گفتگوی او معلوم نیست کجاست! رفت‌وروی او معلوم نیست کجاست! شستشوی او معلوم نیست کجاست! این مبهم‌گویی، مبهم‌رَوی برای بهیمه است که ﴿أُولئِکَ کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ. طبق این نظم چهارگانه آغاز سوره «الرحمن» تا کسی انسان نشد سخن او بیان نیست، او مبهم‌گوست، چون بهیمه است، ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾؛ نه «الرَّحمنُ، خلق الانسان، علّمه القرآن»! این طور نیست. قرآن است که انسان می‌سازد، وقتی انسان شد بیان دارد، حرفش روشن است. بیان یعنی چه؟ یعنی اوّلاً بین حق و باطل فرق می‌گذارد، بین صدق و کذب فرق می‌گذارد. می‌گوید این حرف مبیّن است بیّن است، بیّن است یعنی چه؟ یعنی مرزبندی شده است، حق و باطل مرزبندی شده، صدق و کذب مرزبندی شده، خیر و شرّ مرزبندی شده، حُسن و قبح مرزبندی شده، بهشت و جهنّم مرزبندی شده، بیّن یعنی بیّن؛ یعنی بین این حرف‌ها جدایی است. آنکه درهَم حرف می‌زند مخلوط حرف می‌زند، مبهم‌گوست، او بیان ندارد. اگر بین دو تا حرف، بین حق و باطل نتوانست جدایی بیندازد او بیان ندارد، مبیِّن نیست. قرآن کریم وقتی وجود مبارک رسول گرامی(علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثناء) را معرّفی می‌کند فرمود: ﴿وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ؛[27] ما این قرآن را برای همه نازل کردیم؛ ولی این مرزبندی‌ها برای توست، این تبیین برای توست، بین اینها فاصله‌گذاشتن برای توست تا اشتباهی رخ ندهد.

بنابراین تمام فرصت‌ها برای ما این هست که با او نزدیک بشویم بالا بیاییم و در دنیا راحت باشیم و در آخرت راحت باشیم، دعا دیگران برای ما بکنند خوب است؛ ولی مهم‌ترین دعا آن است که از قلب خود ما برخیزد و خدا دو بار صریحاً اعلام کرد فرمود من با شما نزدیکم شما به مهمانی من بیایید می‌پذیرم مرا به مهمانی دعوت کنید میزبان من بشوید می‌پذیرم؛ در ماه مبارک رمضان روزه بگیرید جزء «ضیوف الرحمان» هستید، من میزبانم شما مهمان. به حجّ و عمره سفر کنید که امیدواریم کعبه که مطاف مسلمین و قبله مسلمین است از شرّ آل سعود نجات پیدا کند! اگر به کعبه آمدید به حج و عمره آمدید جزء «ضیوف الرحمن» و مهمان من‌ هستید؛ اینها میزبانی خدا و مهمانی شماست و اگر مرا دعوت کنید میزبان من بشوید، مرا مهمان بکنید، باز هم می‌آیم؛ منتها «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ»؛[28] هر کسی دلِ شکسته داشته باشد من مهمان او هستم. این دلِ شکسته چه برای برادران، چه برای خواهران هست، نگوییم دیگری برای ما دعا کند، دیگری این دلِ شکسته را ندارد، یک روحانی یا غیر روحانی برای ما دعا کند خوب هست؛ ولی میزبانِ خدا شدن، برای قلب شکسته است، فرمود: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ». فرمود هر دل شکسته‌ای به دنبال این و آن نرود که دیگری برای او دعا کند، بلکه اگر بگوید «یا الله»! من آنجا حاضرم: «أَنَا عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ»؛ من مهمانِ میزبانی هستم که دلش بشکند؛ چون قلب شکسته، جز خدا کسی را نمی‌خواهد.

پاسبان حَرَم دل شده‌ام شب همه شب ٭٭٭ تا در این خانه جز اندیشه او نگذارم[29]

 اینکه آدم حریم دل را حفظ می‌کند، برای اینکه مهمان خوبی داشته باشد، این مستجاب شدنِ دعوت اوست.

بنابراین این چهل شبانه‌روز را مورد بهره‌برداری قرار بدهیم، برای خودمان، نظاممان، رهبرمان، مراجعمان، دولت و ملت و مملکتمان، خاورمیانه آسیب‌دیده‌مان، برای یمن‌مان، برای فلسطین و غزّه‌مان، برای کشورهای آسیب‌دیده و برای هر فرد دل‌شکسته‌ای از ذات اقدس الهی بخواهیم که آنچه روح و ریحان است نصیب همه بفرماید و امر فرج ولیّ‌اش را تسریع بفرماید و مشکلات دولت و ملت و مملکت را در سایه لطف امام زمان حل بفرماید!
روح مطهّر امام راحل و شهدا را با اولیایش محشور بفرماید!

خطر سلفی و تکفیری و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگرداند!

و کشور ولیّ عصر را از هر گزندی تا ظهور آن حضرت حفظ بفرماید!

و مهمانی میزبانان دل‌شکسته را به اسرع وجه اجابت بفرماید!

مشکلات اقتصاد و ازدواج جوان‌ها را حلّ بفرماید!

جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت قرار بدهد!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

 


[1]. سوره یس، آیه12.

[2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه193.

[3]. الکافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص32.

[4] . جامع الأخبار(الشعیری)، ص94.

[5] . سوره فصلّت، آیه30.

[6]. سوره احقاف, آیه13.

[7]. سوره بقره, آیه282.

[8] . سوره اعراف، آیه142.

[9]. سوره نوح, آیه17.

[10] . شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏1، ص396؛ « ... عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ‏ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم  عَنْ طُوبَی قَالَ: [هِیَ‏] شَجَرَةٌ أَصْلُهَا فِی دَارِی وَ فَرْعُهَا عَلَی أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سُئِلَ عَنْهَا مَرَّةً أُخْرَی فَقَالَ هِیَ فِی دَارِ عَلِیٍّ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ دَارِی وَ دَارَ عَلِیٍ‏ فِی‏ الْجَنَّةِ بِمَکَانٍ‏ وَاحِدٍ».

[11]. معانی الأخبار، ص248.

[12]. سوره انعام, آیه160.

[13]. سوره شوری, آیه40.

[14]. سوره انفال, آیه24.

[15]. سوره نساء, آیه122.

[16]. سوره توبه, آیه111.

[17]. سوره مجادله, آیه11.

[18]. سوره غافر, آیه15.

[19]. سوره نساء, آیه139.

[20] . الآمالی(للصدوق)، النص، ص110؛ «اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَوَاطِنَ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ عِنْدَ الْأَذَانِ‏ وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ وَ عِنْدَ الْتِقَاءِ الصَّفَّیْنِ لِلشَّهَادَةِ وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ [فَإِنَّهَا] لَیْسَ لَهَا حِجَابٌ دُونَ الْعَرْش‏».

[21]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص18.

[22]. معانی الأخبار، ص289.

[23]. سوره علق، آیه5.

[24] . سوره الرحمن، آیات1 ـ 4.

[25] . سوره علق، آیات3 و 4.

 [26]. سوره اعراف، آیه179.

[27] . سوره نحل، آیه44.

[28] . منیة المرید، ص123.

[29] . دیوان حافظ، غزل شماره324.