بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ب.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
متن سخنرانی طاعات و عباداتتون مقبول. حالا...؟! "2" - 95/4/13
اگر بتوانی یک داشته ی نورانی ات را سالم با خودت به قبر ببری، همان یک داشته مستقیم تو را از صراط به سمت بهشت رد می کند!
یا انیس
سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع: طاعات و عبادات مقبول. حالا...؟! - قسمت دوم
شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
95/4/13
صوت سخنرانی
» چرا حفاظت از داشته ها سخت است؟سخنرانی حجت الاسلام انجوی نژاد
موضوع: طاعات و عبادات مقبول. حالا...؟! - قسمت دوم
شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
95/4/13
صوت سخنرانی
◄ عناوین اصلی که در این سخنرانی به آن پرداخته شده:
» شیطان پیشنهاد خراب کردن تمام سرمایه را نمی دهد، درجه ای سرمایه ات را خراب می کند!
» شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، پروژه می چیند!
» اول بدختی مؤمن چه زمانی است؟!
» حفظ داشته نورانی، باعث بهشتی شدن می شود.
» اثر و نتیجه حفظ یک داشته، چیست؟!
» مسیر نزدیک شدن انسان به عصمت کدام است؟
» اگر خدا ببیند فردی برای حفظ داشته هایش تلاش می کند، به او کمک می کند.
» "خوشا به حال جوانی که احساس می کند پیر شده است"، یعنی چه؟
» اعضاء و جوارح برای خفظ داشته، همکاری می کنند!
جلسه قبل بحث خدمات اجتماعی و موانعی که در خدمات اجتماعی وجود دارد گفته شد، مثل فساد موجود در بدنه جامعه که فعلاً یک راه حل هم برای آن اندیشیده شد.
» چرا حفاظت از داشته ها سخت است؟
قسمت دوم بحث کنترل داشته ها است. به این معنا که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم و پیامبر(ص) در احادیث تکیه زیادی بر این داشتند که داشتن و اندوختن و پاک شدن چندان سخت نیست؛ انسان در یک لحظه و با یک اتفاق می تواند پاک شود، البته به شرطی که فقط حق الله باشد. آنچه که سخت است، حفاظت کردن از داشته هاست. یعنی سرمایه دار شدن معنوی، به سختی نگهداری سرمایه نیست! که این مسئله به دو دلیل است:
1. خود انسان.
2. کید شیطان.
خود انسان به معنای نفْس است. نفْسِ انسان توانایی اینکه آرام آرام داشته ها را بر باد دهد دارد، به گونه ای که خودش هم اصلاً نفهمد! شیطان هم به همین شکل عمل می کند، او نیز می تواند داشته های انسان را بر باد دهد، بدون اینکه انسان بفهمد!یعنی در حقیقت هیچ آدم عاقلی نیست که 30 روز ماه رمضان، دهه فلان، کربلا، حج، مشهد و برخی عبادت های بسیار پر زحمت مثل جهاد و جبهه و جنگ و مجروحیت و درد کشیدن را حاضر باشد که بفروشد!
حاضر نیست یک روز از ماه رمضان که رنج و تعبی کشیده است و تشنگی و گرسنگی را تحمل کرده است را از دست بدهد، اگر به من و شما باشد خیلی از داشته هایمان مراقبت می کنیم و چون امثال ما حاضر نیستیم که این ها را از دست بدهیم و یا معامله ای بکنیم که با سودهای زودگذر و لذت های آنی، این همه زحمت را بر باد بدهیم، نفْس و شیطان توطئه هایشان را شروع می کنند.
+ با یک مثال قدیمی عرض می کنیم که برای ادامه و کنترل و محافظت چه باید کرد.
یکی از بحث های آموزش در گشت های شناسایی، حرکت با قطب نما است. مثلا می گویند شما باید در شب تاریک از این مسیر حرکت کنی و به هدف برسی! هدف، 30 کیلومتر آن طرف است. چگونه؟ با قطب نما! در تاریکی بدون قطب نما حرکت کردن رسماً به معنای گم شدن است. بچه ها در ساعت 4 بعد از ظهر، برای آموزشِ کوهستان حرکت می کردند و قرار بود که چندین ساعت راه بروند تا برای نماز صبح به فلان منطقه رسیده باشند.
آن کسی که جلودار بود، یک درجه یک درجه و دو درجه دو درجه به راست می پیچید! ما بقی فکر می کردند که دارند مستقیم می روند. فرمانده، ساعت ها همینطور به راه خود ادامه می داد. فردی هم که جلودار بوده، در هر یک کیلومتر مثلاً حدود دو درجه، فقط به مسیر انحراف می داده است. ماحصل این می شد که بعد از چندین ساعت به آن ها می گفتند که برادرها آماده باشید تا نیم ساعت دیگر به جایی می رسیم و می توانیم نماز صبح بخوانیم! یک دفعه به یک تپه ای می رسیدند و زمانی که می آمدند پایین می دیدند که سنگرهایی که پشت سرشان بود، الان در مقابلشان است و می فهمیدند که این مسیر را دور زده اند و به سر جای خود برگشته اند! این بچه ها چنان ذوق می کردند؛ یا حسین(ع)، یا ابالفضل(ع)! و بسیاری از آن ها هم فکر می کردند که این از امداد های غیبی است. نه عزیز من! تمام این مدت را پیچیده ای، اما خودت خبر نداری! چرا؟ چون 90 درجه یا 40 درجه نپیچیده ای، فقط 2 درجه پیچیده ای!
» شیطان پیشنهاد خراب کردن تمام سرمایه را نمی دهد، درجه ای سرمایه ات را خراب می کند!
برداشت جدید از این مثال قدیمی این است که از روز عید فطر به بعد برای بردن داشته هایت و برگرداندنت به جای قبل از رمضان 95، شیطان در هر دو سه روز، یک درجه تو را به راست می چرخاند! قطعاً به تو پیشنهاد نمی دهد که بیا این ها را خراب کن! فقط یک درجه!
مثلاً می گویند خیلی ماه رمضان خوبی بود، بیا پنج شنبه به جایی برویم و همه چیز را خراب کنیم، حاضری؟ نه، مگر دیوانه ام؟!! 4 سال جنگیدی و مثلاً سال 1394 تمام شد، بیا تا سال 95 برنامه ای بگذاریم و همه را خراب کنیم؛ مگر من دیوانه ام؟! من در این راه خون داده ام، تو دردهای بعد از مجروحیت من را احساس کرده ای که بفهمی چقدر من بیچارگی کشیده ام؟!!
شیطان می گوید: شنبه یک جمله بگو، یک درجه به راست! دوشنبه یک نگاه کن، سه شنبه یک جمله را گوش کن، چهارشنبه یک فریاد بزن و...! تو احساس نمی کنی که داری داشته هایت را بر باد می دهی! اول ماه رمضان 1396، می بینید با همان حال و حسرتی وارد ماه رمضان می شوی که در سال 95 وارد شده بودی! یک دفعه می گویی خدایا چه شد؟ پس چرا ما رشد نمی کنیم؟ درجه به درجه، وسوسه به وسوسه، کلمه به کلمه، نیت به نیت، نفْس و شیطان روی این ها حساب باز می کنند و تو را یک درجه به راست می پیچانند، یک دفعه می بینی در آخر به سر جای اولت رسیده ای، پیچیده ای و خودت خبر نداری!
» شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، پروژه می چیند!
آدم بدهای مؤمنین و مؤمنات و آدم بدهای غیر مؤمنین و مؤمنات، هیچ کدام یک ساله و دو ساله و پنج ساله به آن درجه ای از جنایت نرسیده اند، حتی رئیس جمهور آمریکا و اسرائیل و صدام حسین و حتی یزید! شیطان برای اینکه فطرت پاک نوجوانی و جوانی را به فطرت صدامی تبدیل کند، یک پروژه بیست ساله می گذارد و نیم درجه فقط می چرخاند.
مثلاً اگر شیطان پیشنهاد بدهد حالا که شب 27 رمضان هم تمام شد، سر راه یک شیشه عرق هم بخر و همه چیز را خراب کن، آیا می پذیری؟! شیطان انقدر احمق است که چنین پیشنهادهایی به ما بدهد؟! اینگونه عمل می کند که شب، هنگام خواب تا به یاد یک درجه انحرافت به راست افتادی، به تو می گوید که چقدر وضع مردم خراب است! عرق و ورق و جنایت ها و چه دنیای کثیفی شده است!! که تو فراموش کنی که یک درجه پیچیده ای! کلاً شیطان به بسیاری از افراد چندان کاری ندارد، اما تو برایش مهم هستی! مراقب درجات پیچیدن باش، حداقلِ این مسئله این است که دور زده ای و سال دیگر هم همچنان همین جا هستی!!
از آیت الله بهجت(ره) سوال کردند دلیل اینکه مرحوم آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی به این مراتب رسید چه بود؟ فرمود: هیچ، فقط داشته هایش را حفظ می کرد، همین! اگر چیزی را جمع می کرد، آن ها را بر باد نمی داد، و این برایش باعث برکت می شد.
» اول بدختی مؤمن چه زمانی است؟!
بعد از طاعات و عبادات، تازه اول بدبختی مؤمن است. مثلاً زمانی که فردی پولی را از بانک می گیرد، خوشحالی اش آن لحظه ای است که می خواهد پول را تحویل بگیرد، اما از بانک که بیرون می آید تازه اول بدبختی شروع می شود، چون باید بدهد برود! پیامک می آید که یک ملیون و دویست هزار تومان حقوق به حساب ریخته اند، خوشحال می شود و همین که پایش را از بانک بیرون می گذارد، ذهنش به هم می ریزد؛ 200 هزار تومان را که باید بابت قسط یخچال بدهیم، 150 هزار تومان را باید بابت قسط فلان بپردازیم، در نهایت هنوز به خانه نرسیده تمام شده است!
اول بدبختی ما این است که در این دنیای سیاه و تاریک بعد از عید فطر، باید از جیب بخوریم! چیزی جمع کرده نداریم! یک ملیون و دویست هزار تومان را در شش الی هفت روز اول خرج کرده ایم!! ما که شهروند نیستیم، یک ملیون و دویست هزار تومان بوده است و همه خرج شده اند، از ما بهتران کسانی هستند که حقوق می گیرند و نمی دانند که با آن چه کار کنند!!
بنده خدایی چهار، پنج سال پیش از بیت المال حقوق می گرفت، یکی از دوستان رفته بود خانه شان و تعریف می کرد که خانم و بچه هایشان یک اتاق بزرگ داشتند که درش بسته بود و می گفت در این اتاق تا سقف اجناسی که خریداری شده، اما هنوز فرصت نکرده اند که آن ها را باز کنند، چیده شده بود! چرا این همه جنس خریده اید؟ خرید عشق زن است دیگر، باید بخرد!! برخی از اجناس دو سال بود که هنوز باز نکرده بودند! یک بیت المالی داریم که همه دارند از آن استفاده می کنند به جز صاحبان اصلی بیت المال!!
امروز عکسی پخش شده بود که داشتند اطراف دروازه کازرون بساط یکی از دستفروش ها را جمع می کردند و فکر می کردند که دارند به مملکت خدمت می کنند، شما را به خدا دست از سر این ها بردارید، مردم دارند به ریش اسلام می خندند!! من اگر در خیابان ببینم که دارند بساط یک دستفروش را جمع می کنند پیاده می شوم و دعوا راه می اندازم!! حداقل در این مدتی که حقوق بگیران نجومی رو شده اند، بساط این ها را جمع نکنید، این کار خیلی ضایع هست!!
امثال ما وقتی در ماه رمضان سرمایه جمع می کنیم، از اول عید فطر باید از جیب بخوریم. چرا؟ چون شاید این رمضان اولین رمضانی باشد که من می خواهم پس انداز کنم. در سال 94 برای امروزم پس انداز نکرده بوده ام! زمانی که من به حرم حضرت شاهچراغ(ع) می آیم، نوری می گیرم که هنوز به بازرسی نرسیده آن را از دست داده ام و شیطان جلوی در به من گیر می دهد! خدا آشیخ حسین آقای انصاریان را حفظ کند، سال 63 این حرف را به من زدند و من آن سال بسیار خندیدم و در ذهنم ثبت شد. می گفتند ما در ماه رمضان خیلی گناه می کنیم، سال هاست که داریم شیطان را لعنت می کنیم، درحالی که کاری با ما نداشته است، چون شیطان در ماه رمضان در غل و زنجیر است و اصلا شک نکنید، به همان اندازه ای که من در ماه رمضان خیلی راحت گناه می کنم، قبل و بعدش هم گناه می کنم. یکی از شاکیان جدی ما در روز قیامت شیطان است که می گوید این فرد 2700 بار به من فحش داده است، در حالی که من اصلاً او را نمی شناسم!!
» حفظ داشته نورانی، باعث بهشتی شدن می شود.
بعد از عید فطر درها باز می شوند و شیطان از غل و زنجیر آزاد می شود، در ماه رمضان درصدی قدرت کنترل بیشتری داشته ایم، بعد از عید که می آید باید به فکر حفظ داشته ها باشیم. اگر بتوانی یک داشته ی نورانی ات را سالم با خودت به قبر ببری، همان یک داشته مستقیم تو را از صراط به سمت بهشت رد می کند!!
- طرف خدمت امام صادق (ع) آمد و گفت مادر بزرگم از دنیا رفته است، در خواب که او را دیدم وضعش خیلی خوب بود، این رویا صادقه است؟
- بله صادقه است!
- مادر بزرگ من کار چندان بزرگی نمی کرد، برای من جای تعجب است!
- این آدم بی سواد، تسبیحات حضرت زهرا(س) را بعد از نماز واجب، هیچگاه ترک نکرد!
پیامش این است که اگر بتوانی یک داشته را سالم با خود ببری، می تواند راهی از نور را برایت باز کند که خدا دیگر به هیچ چیز تو نگاه نکند!
مرحوم آقای شوشتری در نجف نقل می کردند که یکی از اولیاء خدا پیش من آمد و گفت: فلانی فردا خواهد مرد! اگر الان حرکت کنیم به تشییع جنازه اش خواهیم رسید. اما زمانی که ما رسیدیم هنوز نمرده بود. (می خواهم بگویم که این قطعا معجزه است) یک ساعت بعد مرد، بعد از فوتش دیدم که همه دارند در مورد او بد می گویند؛ راحت شدیم که رفت، عوضی! به آن ولی خدا گفتم: ببخشید تو مرا برای تشییع جنازه چه کسی آورده ای؟
او یک داشته داشت؛ به عشق حضرت علی اصغر(ع) اگر کودکی را می دید، هرکاری که لازم بود می کرد. خدا از بالا به پایین یک نگاهی کرد و گفت این فرد نسبت به طفل چون صغیر و دست بسته است و زور ندارد رحم کرد، الان دست بسته او را در قبر گذاشته اند، همین یک داشته اش برای من بس است، من از او کم نمی آورم! فلذا شیطان نمی گذارد که حتی یک داشته ات را سالم نگه داری، هرطور که شده آن یکی را هم خراب می کند!
» اثر و نتیجه حفظ یک داشته، چیست؟!
آیا این توصیه شما از نظر اخلاقی تام و کامل است؟ بله، چون اگر یک داشته را به سلامت نگه داری، قدرتی دارد که مابقی داشته هایت را نیز حفظ کند و بعد از چند ماه می بینی که داشته ها دو برابر و سه برابر و ... می شود!
» مسیر نزدیک شدن انسان به عصمت کدام است؟
به قول آیت الله العظمی جوادی آملی نزدیک شدن انسان به عصمت، از همین مسیر است! یکی را حفظ می کند، جلوتر می رود. بعد کم کم این ها می شوند دو تا و سه تا و ... بدون اینکه حتی نیّت کند، خودش خود به خود کارش را انجام می دهد.
» اگر خدا ببیند فردی برای حفظ داشته هایش تلاش می کند، به او کمک می کند.
مثلاً یک نفر می گوید من می خواهم از بعد از ماه رمضان حتی یک کلمه خلاف نگویم، زبانم را کنترل کنم. هرجا هم ببینم که احتمال دارد که از کنترل خارج شود آن را می بندم. در این چند ماهی که زبانش را کنترل کرده است، آرام آرام چشمش هم به سمت خود کنترلی بیشتر می رود، کم کم گوش و قلبش هم به سمت خود کنترلی می روند و زمانی که خدا ببیند که این فرد دارد برای حفظ داشته هایش تلاش می کند؛ "أنَّ اللهَ یحولُ بینَ المرءِ وَ قَلبِه"، خداوند بین خودش و قلبش یک حائل می کشد و او را در حفظ داشته هایش کمک می کند.
اگر تو برایت مهم نباشد که از دست برود، خدا هم می گوید برایش مهم نیست، اما اگر مهم باشد، من کمکت می کنم. "اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ"، حائل می گذارم و مراقبت می کنم. یک ماه بعد از اتمام ماه رمضان 95 می بیند آنقدری که کنترل دل و زبان و چشم و دست و پایش برایش در قدیم سخت بود، دیگر برایش سخت نیست.
» "خوشا به حال جوانی که احساس می کند پیر شده است"، یعنی چه؟
بنده خدایی می گفت من توبه کرده ام و اکنون میلم به گناه خیلی کم شده است، احساس می کنم که پیر شده ام، این که انقدر غرایضم ضعیف شده، پیر نشده ام؟؟ نقل از پیامبر(ص) است که فرمودند: "خوشا به حال جوانی که احساس می کند پیر شده است"! به این معنا نیست که بگوید الان دیگر وقت مردن است و رفتم تابوت خریده ام، نه! بلکه به این معناست که "خوشا به حال جوانی که آنقدر بر غرایض خودش مسلط است که احساس می کند غرایظش پیر و ضعیف هستند".
» اعضاء و جوارح برای خفظ داشته، همکاری می کنند!
این، بر اثرِ یک داشته است. یک داشته را جدّی گرفته ام و باعث شد که ما بقی داشته های من را تقویت کند. زمانی که آرام آرام تمام اعضاء، جوارح و ذهن من شروع به بازسازی خود و حمایت از همدیگر کنند، به گونه ای که اگر چشم خطایی کرد، زبان آن را جبران می کند، اگر زبان خطایی کرد گوش آن را جبران می کند، اگر گوش خطایی کرد اعضاء و جوارح جبران می کنند و ناخودآگاه من را به سمت سجده می کشانند و می فهمم که اعضای من هم دارند از کنترل من حمایت می کنند، اینجاست که خداوند می فرمایند چون استجابت کرده ای؛ "اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ"، خدا هم می آید و آن را حمایت می کند؛ "أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ".
- ۹۵/۰۴/۳۱