بسم الله الرحمن الرحیم
داشتم ریاضی کلاس ششم که میشه دوم راهنمایی اگه اشتباه نکنم حل میکردم و یعنی آموزش داده بود از سایت کانون نمونه سوالات بود آموزشم بود سه نکته فهمیدم جدای از اینکه معلمی که برای بچه ها سوال طرح میکنه و به فکرشونه بیشترین محبت و توجه رو داره تا مایی که در عالم کودکان و افکارشون نیستیم و بخوایم ادعا کنیم لذا در عالم کودکی تمام افکار بچه سر امتحان لو میره که چه نوع توجه شخصیت دقت ادب و حوصله و هوش و همه چیزش رو معلم یا کارشناس میفهمد! جاهای دیگه اینطور نیست شما تو اینترنت ممکنه من خودمو شخصیتم لو نره پیش جاسوس هکرها بله علاقه مندی لو میره ولی تا آزمون ندی نمیشه ممکنه خدا کمک کنه موقع دوربین مخفی شخصیت لو نره مثلا عصبانی باشم ولی موقع امتحان نه پس بعضی موقعیت ها مثل بیمارستان رفتن مثل آرایشگاه اینا و مدرسه اینا جاهایی است که بازیگران نیستن حظور فیزیکی یعنی اعتماد زیاده جاسوس بازی نیست گرچه دوربین باشه ولی جدیه کار و مساله!خلاصه اولین نکته اینه که ما توی خونه باید فکرامون رو بکنیم مثلا بعضی مسائل ریز و غیر اصلی که فرعی است قاطی مساله ی ریاضی میکنن ما گمراه میشیم اصلا مساله مهم نیست ولی باید به چشم خورده باشه توی خونه باید آشنا باشه یعنی امتحانش بکنی میفهمی که صحیحه یا نه ولی موقع امتحان دادن دیگه باید فککراتو کرده باشی لذا تست زنی همینه که فرعیات رو قاطی میکنن تا از اصل مطلب دور بمانی باید توی خونه فرعیات رو شناخته باشی و چشمت خورده باشه لذا تست زنی مهمه که آشنا باشیم یعنی توی خونه وقت هست که بشینیم به فرعیات بپردازیم و باید وقت گذاشت دیگه سر امتحان وقت نداری بشینی ثابت کنی بعضی نکات رو!
دومین مساله اینه که ماموران همراه ما چه فرشته چه شیطان میخوان بفهمن من چی میخوام بگم یعنی اینا وظیفه دارن که مخ منو تو دستشون باشه منم مدعی ام و فکر میکنم فکورم! ولی هیچی دیگه وقتی شما نتونی مساله رو حل کنی مساله ی ریاضی رو خوب یه عالمی که همرات داره میچرخه رو بازی دادی لذا اون شیطانه مجبور میشه ریاضی دان بشه و اون فرشته مجبور میشه مقرب تر بشه لذا علم همه رو میبره بالا یعنی اونا وظیفه و مامورند تا مخ مارو بسنجن و فکر مارو بفهمند لذا اگه ما خودمون نفهمیم دنیا گیج میشه چه برسه چه بلایی سرشون بیاد لذا ما رو تفکر مقرب میکنه بلخره که میفهمیم ولی مسائل زیاده و علم ناتمام لذا باید فکر کرد و موج سواری نمود
مساله سوم اینه که ما از ظاهر خارج شدیم این مسائل ریاضی رو که حل کردیم رفتیم داخل خودمون جستجو کردیم و فکر و گوگوله رو بکار انداختیم و دیگه کمتر به مسائل ظاهری چسبیدم و یه آدم دیگه شدم چون برای حل مسئله باید از درون تفکر کرد و مثل وسوسه کردن نیست که شیطان بتونه کمکت بده بلکه باید تفکر کرد و شیاطین هم بلد نیستن لذا میگن شیاطین علما خودشون عالم اند!
- ۹۵/۰۲/۲۶