بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
درس اخلاق 1394/11/15
|
دانلود صوت جلسه
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».
مقدم شما برادران و خواهران بزرگوار حوزوی و دانشگاهی و عزیزان سپاهی و بسیجی را گرامی میداریم. دهه پربرکت فجر را به امّت فداکار اسلامی و شما عزیزان تهنیت عرض میکنیم، از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم این نظام را تا ظهور صاحب اصلیاش از هر گزندی محافظت بفرماید! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیای الهی محشور بفرماید! و سعی بلیغ همه خدمتگزاران نظام و بنیانگذاران این نظام مخصوصاً عزیزان آزاده و جانباز و ایثارگران را مشکور ولیّ عصر قرار بدهد!
در مسئله اخلاق مستحضرید که قرآن کریم ما را با یک ظرفیت خالی خلق نکرد مخلوق نمیداند، ما را با سرمایه معرّفی میکند فرمود شما مانند آن استخر خالی نیستید که از جای دیگر آب بگیرید شما با چشمه خلق شدید، اگر چیزی با چشمه باشد از درون او آب میجوشد. یک بیان نورانی از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است که فرمود: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر»؛[1] یعنی انسان که باید مطالعه کند اولین کتابی که باید بنگرد همان صحیفه قلب است، در دلِ او خدای سبحان بسیاری از مطالب را نوشته است اینکه فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾؛[2] یعنی من انسان را «مستویالخلقة» خلق کردم. مستحضرید در خلال سوگندهای سوره «شمس» فرمود: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾[3] سوگند به جان آدمی و کسی که جانآفرین است و جان را مستویالخلقه خلق کرده است ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾؛ آنگاه این ﴿ما سَوَّاها﴾ را با «فاء» تفسیر, تبیین کرده است فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ با «فاء» ذکر کرد تا اینکه روشن شود در صدد تفسیر این تسویه است که خدا روح را «مستویالخلقة» خلق کرد؛ یعنی چه؟ فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾. پس ما با صحیفه نوشتهشده خلق شدیم نویسنده هم ذات اقدس الهی است، نوشتهشده هم حق و باطل, صدق و کذب, خیر و شرّ, حَسن و قبیح است. آنچه برای بشر لازم است قانون اساسی او را خدا نوشته؛ لذا وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) فرمود اوّلین وظیفه انسان این است که چشم باز کند آن صحیفه دل را مطالعه کند: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر». از آن به بعد آنچه را در بیرون میبیند، در کتابها میخواند و مانند آن, آن را در کنار این صحیفه دل قرار بدهد؛ اگر مطابق با مصحف دل بود بپذیرد و ثبتش کند و اگر مطابق نبود آن را طرد کند، همانطوری که ائمه(علیهم السلام) فرمودند: به نام خدا چیزی جعل نمیشود این قرآن کریم نه کم دارد نه زیاد, عین همان وحی الهی است که بر قلب مطهّر رسول خدا(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) نازل شد، نه یک ذرّه کم نه یک ذرّه زیاد؛ اما در روایات چرا, روایات جعلی و وضعی هست هم روایت جعل کردند, هم راوی جعل کردند؛ لذا ائمه(علیهم السلام) فرمودند: روایات ما را بر قرآن کریم عرضه کنید، هر چه مطابق قرآن نبود رد کنید هر چه مخالف قرآن نبود بپذیرید.[4] ما هم یک قرآن ملکوتی داریم که صحیفه جان ماست، حرفهای بیرون گاهی حق است گاهی باطل, گاهی صدق است گاهی کذب؛ اما آن مصحف درونی ما فقط حق است و صدق است و خیر است و حَسن; زیرا نه ما در آن صحنه از خود اختیاری داشتیم تا کم و زیاد کنیم و نه ذات اقدس الهی که ﴿بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾[5] است اهل سهو و نسیان است ﴿وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا﴾؛[6] فرمود من به ملائکه نگفتم صحیفه دلِ انسانها را تدوین کنند به کسی دستور ندادم، همانطوری که روح انسان به من وابسته است: ﴿نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾[7] علوم لازم را هم خودم در درون روح, در مصحف روح نگاشتم: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾؛ بنابراین حرفهایی که از بیرون انسان میشنود در کتابها میخواند و مانند آن, این را باید بر صحیفه دل عرضه کند، اگر مطابق با فطرت و صحیفه دل بود آن را بپذیرد و شکوفا کند و اگر نبود نپذیرد، زیرا جریان فطرت ما مثل جریان طبیعت ما صحیح و حق آفریده شده. ما یک دستگاه روده و معده و دستگاه گوارش داریم این دستگاه گوارش صحیح آفریده شده؛ یعنی ذات اقدس الهی معده را, روده را, دستگاه گوارش را طرزی آفرید که فقط غذای سالم را میپذیرد, اگر مقداری غذا مسموم باشد این دستگاه بالا میآورد؛ یعنی این فطرت، طبیعت و روده و معده سالم خلق شده است، مگر اینکه کسی ـ خدای ناکرده ـ کم کم آن را منحرف کند، اول مقداری غذای سمّی وارد کند، بعد به تدریج آن را معتاد کند که میبینید برخیها با سَم زندگی میکنند، اگر ـ خدای ناکرده ـ تدریجاً مسیر طبیعت عوض شد؛ آنگاه است که انسان از سَم هم باکی ندارد, اگر ـ خدای ناکرده ـ اوّل انسان با مکروهات بعد با معاصی صغیره, بعد کم کم ـ معاذ الله ـ با معاصی کبیره اُنس بگیرد این کسی است که دیگر درون فطرت خود را مخفی کرده است نه از بین برده: ﴿قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾.[8]
لذا وجود مبارک حضرت امیر فرمود اوّلین وظیفه ما این است که هم قبل از مطالعه خارج، از مصحف و صحیفه دل باخبر باشیم و هم وارداتی که از دیگران شنیدیم یا در کتابها خواندیم بر صحیفه دل عرضه کنیم: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر» این مصحف ماست، این کتاب آسمانی ماست. قرآن را ذات اقدس الهی نوشته یقیناً حق است او فطرت را ذات اقدس الهی نوشته یقیناً حق است، گرچه بین فطرت ما و قرآن, بین آسمان و زمین فرق است؛ ولی همان اندازه که ما داریم حق است بطلان در آن نیست, سهو در آن نیست, نسیان در آن نیست, جهل علمی در آن نیست, جهالت عملی در آن نیست فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾، این وظیفه روزانه ماست که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) به ما دستور داد.
مطلبی که مربوط به دهه پربرکت فجر است و همه ما در کنار سفره فداکاری شهدا و ایثارگران و امام راحل(رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) نشستهایم. در قرآن فرمود: بعضیها کار خیر را به آسانی انجام میدهند، انجام کار خیر برای آنها خیلی آسان است، درهای بهشت به روی اینها باز است, درهای جهنم به روی اینها بسته است، اینها سعادتمندانه زندگی میکنند، این درباره افراد. گاهی درباره ازمان همین تعبیر است که میگویند در ماه مبارک رمضان درهای جهنم بسته است, درهای بهشت باز است, شیاطین بستهاند، این تعبیری است که توجیه میطلبد. در نظام اسلامی اینطور است، نظام طوری است که اگر کسی خواست کار خیر انجام بدهد درِ بهشت به روی او باز است و اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ خواست جهنم برود درِ جهنم بسته است، او با رنج و تلاش و کوشش و زحمت درِ جهنم را باز میکند چنین نظامی است، فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾[9] ما انجام کار خیر را برای او آسان قرار میدهیم, اگر کسی خواست واقعاً عادل باشد, معتقد باشد, مؤمن باشد نه بیراهه برود نه راه کسی را ببندد در نظام اسلامی آسان است، بر خلاف نظام طغیان و اگر ـ خدای ناکرده ـ کسی آن عصر را میدید مواظب بود که جهنم رفتن خیلی آسان بود و بهشت رفتن بسیار دشوار بود؛ یعنی اگر کسی میخواست حجاب و عفاف خود را حفظ کند در زحمت بود؛ ولی الآن اگر کسی بخواهد حجاب خود را, عفاف خود را, دین خود را حفظ کند در کامل آسانی است؛ همانطوری که افراد این طورند, همانطوری که ازمان آنطور است گاهی ملل و اقوام هم همینطورند.
مردان بزرگ الهی کسانیاند که چون دنیا در چشم آنها کوچک است، هیچ چیزی رهزن آنها نیست. آن بیان نورانی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) که فرمود: من برادری داشتم در چشمان من بزرگ بود: «کَانَ یَعْظمُهُ فِی عَیْنِی صَغُرَ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»؛[10] چون دنیا در چشم او کوچک بود او در چشمان من بزرگ بود؛ اینگونه از افراد به راحتی کار خیر انجام میدادند: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾.[11] میبینید بعضی به آسانی نمازشب میخوانند خیلی برای آنها سخت نیست به آسانی همیشه با طهارتاند, به آسانی همیشه نماز اوّل وقت میخوانند, به آسانی نقص و عیب کسی را نمیخواهند, به آسانی عیب دیگران را میپوشانند, به آسانی جلوی نقد و حِقد خود را میگیرند، خیرخواه دیگراناند این فضیلتی است که فرمود برخیها به آسانی اینها را انجام میدهند؛ اما کسی که ﴿وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی ٭ وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی﴾ به عاقبت خود علاقهمند و عقیدهمند نیست آنها را انکار میکند و مانند آن ﴿فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری﴾ برخیها به آسانی دروغ میگویند, به آسانی بیراهه میروند, به آسانی بد میگویند, به آسانی اختلاف ایجاد میکنند, به آسانی اگر دیدند یک جا اختلاف هست، آن را فوت میکنند این آتش را روشن میکنند. دهن را به ما دادند برای کار خیر، اگر دیدیم یک جا آتش روشن شد فوراً فوت کنیم خاموش کنیم، نه اینکه فوت کنیم این شعله را افزوده کنیم، به ما گفتند تا میتوانید آتش را خاموش کن! اطفا برای همین جهت است, آتشنشانی برای همین جهت است, غضبنشانی برای همین جهت است. نظام اسلامی این برکات را دارد: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾؛ برای کار خیر او را آسان میکنیم، چه اینکه قرآن را برای یک عده آسان قرار داد، فرمود این قرآن تذکره است: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾[12] فهمیدن قرآن, عمل به قرآن فرمود خیلی آسان است، چون دلپذیر است و تحمیل نیست؛ اما میبینید برای بعضیها بسیار دشوار است، همین خواندن قرآن و عمل کردن به قرآن و فهمیدن معارف قرآن برای خیلیها آسان است، فرمود: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾ ما آسان قرار دادیم. درس قرآن غیر از درس فقه و اصول است گرچه همه آنها از قرآن گرفته شده، غیر از فلسفه و کلام است گرچه آنها تابع قرآناند؛ اما قرآن چیز دیگری است. فرمود این خیلی آسان است دلپذیر است, گواراست: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾، هیچ درسی بهتر و روانتر از درس قرآن نیست, چرا؟ چون روان است, دلپذیر است. شما آب زلال را به آسانی میل میکنید اینطور نیست که جویدن لازم داشته باشد یا هضم آن سخت باشد فرمود من این را دلپذیر قرار دادم, گوارا قرار دادم اینچنین است: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾.
اگر کسی در خدمت این کتاب باشد که در خدمت عترت طاهرین هم یقیناً خواهد بود، چون «لَنْ یَفْتَرِقَا»[13] آن وقت احساس آرامش میکند. دهه پربرکت فجر یادآور چنین صحنهای است, نظام اسلامی یادآور چنین صحنهای است، آن عزیزانی که شربت شهادت نوشیدند یادآور چنین صحنهای است، این کار آسانی نیست کسی بیست سال یا بیش از بیست سال قطع نخاعی باشد و در بستر باشد و بگوید: «بِکَ یَا اللهُ» مگر کار آسانی است انسان بیست سال, بیست و پنج سال بستری باشد و جز نام حق و یاد حق چیزی بر لب و زبان او جاری نشود اینطور نیست. بنابراین ما قدردان این انقلاب، نظام و تلاش و کوشش شهدا و عزیزان باشیم و ـ إنشاءالله ـ در راهپیمایی 22 بهمن حضور باشکوه داشته باشیم، نگذاریم دشمنان ما خوشحال شوند، نگذاریم ـ خدای نکرده ـ دوستان ما نگران شوند این نظام ما آسیب ببیند. هر کاری بکنیم در تقویت این نظام جا دارد. در مراسم انتخابات هم ـ إنشاءالله ـ شرکت میکنیم، سعی میکنیم هر کسی که أصلح است «بیننا و بین الله» به او رأی بدهیم. این نظام را به هر وسیلهای هست باید حفظ کنیم، اگر مشکلی دارد حلّ کنیم. امر به معروف میخواهد انجام بدهیم, نهی از منکر میخواهد انجام بدهیم, راهنمایی میخواهد انجام بدهیم، مشورت میخواهد انجام بدهیم، این نظام, نظامی است که ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾، اگر کسی ـ خدای نکرده ـ جهان را قبلاً میدید و الآن هم میبیند، آن وقت میفهمد ایران به چه شکوه و عظمتی درآمده است. به برکت خونهای پاک شهدا عظمت و جلال اسلام را شما ملت بزرگوار نشان دادید. کاری شما یعنی ایرانیها مسلمان در این کشور اسلامی انجام داد که نمونهاش را شما نمیبینید! شما مستحضرید که این جریان دفاع مقدس هشت ساله، گرچه ده ساله بود، دو سال ما گرفتار جنگ داخلی بودیم هشت سال جنگ خارجی را بر ما تحمیل کردند با قطعنامههای مکرّر آسیب رساندند؛ ولی بالأخره ما قطعنامه را پذیرفتیم؛ وقتی قطعنامه را پذیرفتیم، ببینید کاری شما و همکارانتان و پدرانتان و برادرانتان انجام دادند که در جهان نمونه است. ما هشت سال از این حکومت بعثی عراق آسیب دیدیدیم. صدها روستا ویران شد, صدها شهر آسیب دید و خسارتهای فراوانی ما مشاهده کردیم و دیدیم؛ بعد از پذیرش قطعنامه آنها عملیات مرصاد را بر ما تحمیل کردند که خدا شهدای آن صحنه مخصوصاً شهید صیاد شیرازی را غریق رحمت کند که آن فتنه را خاموش کرده! بعد از این جریان, صدام به کویت حمله کرده به عنوان اینکه یکی از استانهای عراق است. امیر کویت هم دست خود را از بین عبای مطلاّ درآورد و کمک آنها را گرفت و آنها هم به بهانه آزادسازی کویت و به طمع نفت اتحادیه تشکیل دادند و ریختند صدام را از کویت بیرون کردند تا اینجا را همه ما شنیدیم. همه آنهایی که آمدند صدام را از کویت بیرون کنند به مسئولین ما گفتند برای اینکه زحمت ما کمتر شود شما هم از شرقِ عراق چهارتا تیر بزنید و به ما کمک کنید. ما از صدام آسیبهای فراوانی دیدیم؛ اما نه مسئولین, نه ملت هیچ کدام حاضر نشدند که با آنها همکاری کنند و چهارتا تیر به صدام بزنند، همه مردم گفتند ما قطعنامه را قبول کردیم دیگر حرفی نداریم بزنیم؛ این معنای عظمت اسلام است, این معنای آبروی اسلام است, این معنای آبرو دین است. اینکه در سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ﴾[14] وقتی قطعنامه را پذیرفتید دیگر تخلّف نکنید این کم کاری نیست نمونهاش را شما در تاریخ بیاورید بالأخره ما هشت سال آسیب دیدیم بهترین فرصت همان فرصتی بود که همه به صدام حمله کردند ما هم چهارتا حمله میکردیم؛ ولی این کار را نکردیم، اینها برکت قرآن است, اینها سرفرازی قرآن است. اینکه شما میبینید دنیا حاضر است به هر حال در خدمت نظام با ایران باشد، امنیت این کشور را با آن عظمت حفظ بکنیم، حرفی نزنیم که کسی را برنجاند, کاری نکنیم که جایی آتش روشن شود، اگر دیدیم آتش است فوراً خاموش کنیم، آتش روشن کردن کار مؤمن نیست خاموش کردن کار مؤمن است.
شما مستحضرید این عزیزانی که در راه خطر خودشان را میاندازند تا جلوی سیل را بگیرند یا آتش را بگیرند اینها مشمول روایات ماست. روایات ما تنها درباره عبادات نیست، این روایات را بنگرید که ائمه فرمودند: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛[15] یعنی اگر جایی سیلی آمده، آب فراوانی آمده یک عده فداکاری کردند، جلوی این طغیان آب را گرفتند اهل بهشتاند, اگر جایی آتشسوزی شده دارد خطر ایجاد میکند عدهای را آسیب میرساند عدهای تلاش و کوشش کردند آتش را خاموش کردند اهل بهشتاند، چه چیزی را ائمه نگفتند؟! فرمودند: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ اگر آتشی تجاوز کرد و طغیان کرد, آبی تجاوز کرد و طغیان کرد, تعدّی کرد، عدو را عدو میگویند؛ برای اینکه تعدّی میکند از جای خود و از موقعیت خود و از حریم خود بیرون میآید به حریم دیگری تعدّی میکند؛ لذا دشمن را عدو میگویند. واژه فارسی این پیام را ندارد که آن ظرافت را ادا کند، ما در فارسی میگوییم دشمن؛ اما در عربی این لغت را بافتند، طرزی هنرمندانه این را به کار بردند که از امام باقر(سلام الله علیه) رسیده است که چرا عربی, مبین است؟ لانَّه «یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ»، عربی آن قدرت را دارد که از هر واژهای ترجمه به عمل بیاورد؛ ولی لغتها و فرهنگهای دیگر آن هنر را ندارند که عربی را به خوبی ترجمه کنند؛ لذا ترجمه قرآن اگر متعذِّر نباشد متأثّر است. ما در فارسی بعضی از کلمات را نداریم کم میآوریم؛ آن وقت چگونه میتوانیم عربی را ترجمه کنیم. ما در فارسی برای تثنیه واژهای نداریم، فرقی بین زن و مرد نمیگذاریم ما به زن میگوییم «تو» به مرد میگوییم «تو»؛ ولی در عربی به زن میگویند «أنتِ» به مرد میگویند «أنتَ»، اگر غایب باشد میگویند «هو, هی»، اگر دو نفر باشند میگویند «هُما»، اگر سه نفر باشند میگویند «هُم»، ما به دو نفر میگوییم ایشان, به سه نفر هم میگوییم ایشان, به دو نفر هم میگوییم شما، به سه نفر هم میگوییم شما, ما بین کلمات مربوط به اشخاص کم میآوریم, نسبت به زمان کم میآوریم, نسبت به زمین کم میآوریم. ما به نزدیک میگوییم «اینجا» اگر نزدیک نبود میگوییم «آنجا»؛ ولی عرب که اینچنین نیست، اگر نزدیک بود میگوید «هذا»، میانه بود میگوید «ذاک»، دور بود میگوید «ذلک». ما برای میانه, حرفی نداریم در خیلی از جاها دست ما خالی است. عربی این قدرت را دارد که بیانگر همه فرهنگها و واژههاست. امام باقر(سلام الله علیه) فرمود: اینکه خدای سبحان فرمود: «عربی مبین»[16] برای اینکه «یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ».[17] زبانهای دیگر آن قدرت را ندارند، هیچ زبانی نمیتواند آن لطایف قرآنی را به خوبی ترجمه کند، مگر اینکه چند کلمه را کنار هم قرار بدهند. ما به کسی که مخالف ماست میگوییم دشمن؛ اما عرب میگوید او خصم است، یک; عدو است، دو; مخالف است، سه; اینها را میگوییم. عدو است؛ یعنی از جای خود تعدّی کرده، تجاوز کرده، وارد حریم دیگری شده. در این روایت فرمود: اگر کسی جلوی آبی را که تعدّی کرده, جلوی آتشی را که تعدّی کرده بگیرد: «وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة», «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة». این عزیزانی که در آتشنشانی تلاش و کوشش میکنند یا در راههای دیگر خدمات میکنند اگر «قربة الی الله» کار کنند در حال عبادت دارند به سر میبرند. همین دستور را به ما هم دادند اگر کسی چیزی نوشته، حرفی زده دارد، آتشی دارد روشن میشود، ما فوراً خاموش کنیم, حرفی زده که دارد فتنه ایجاد میشود ما فوراً جلویش را بگیریم، نه کاری کنیم که کسی را برنجانیم، نه اجازه بدهیم کسی دیگری را برنجاند تا این نظام, پاک در اختیار صاحب اصلیاش باشد و این هیچ ممکن نیست مگر اینکه ما روزانه سری به این صحیفه و مصحفمان که این قرآنِ خداداده است بزنیم. فرمود: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر». انسان بخواهد نگاه کند این صحیفه را نگاه کند بعد هر چه از بیرون شنیده و بیرون برداشت کرده در کنار این صحیفه به منزله شرح این صحیفه بنویسند متنی را اضافه نکند، متنِ متن را ذات اقدس الهی تنظیم کرده است؛ ولی انسان میتواند این متن را شرح کند. آن وقت اگر کسی با چنین قلبی زندگی کرد از این قلب، زمانی حرفی زده یا گفتاری درآمده یقیناً در دیگران اثر میکند. هیچ ممکن نیست کسی از قلب طیّب و طاهر سخنی بگوید و قلبی بیمار نباشد، مگر اینکه در او اثر میگذارد؛ برای اینکه آن آماده است، آن حُسن قابلی دارد، این هم حُسن فاعلی دارد و یقیناً در او اثر میگذارد، هیچ ممکن نیست که در او نتواند اثر بگذارد. اینکه گفتند با کسی باشید که «یُذَکِّرَکُمُ اللهَ رُؤْیَتَه»[18] همین است.
بنابراین همیشه مخصوصاً دهه پربرکت فجر، این فرصت طلایی را به ما میدهد، حضور در راهپیمایی این برکت را به ما میدهد، اوایل انقلاب قبل از پیروزی, دوستانی بودند که وقتی میخواستند در راهپیمایی شرکت کنند وضو میگرفتند میآمدند، غالباً ذکر ما در آن راهپیمایی «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ» بود. در جریان بسیاری از این غزوهها، ذکر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ»[19] بود اینها با «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ» این قدمها را برمیداشتند تا به نتیجه برسد نتیجه خوب داد و انقلاب به ثمر رسید. الآن هم همان است ما بقائاً کار همان حدوثی را باید انجام بدهیم، یقیناً هم خودمان به مقصد میرسیم هم به اندازه توانمان دیگران را هم به مقصد میرسانیم، هم در راهپمایی22 بهمن ـ إنشاءالله ـ با جلال و شکوه «قربة إلی الله» شرکت میکنیم هم در انتخابات با جلال و شکوه «قربة إلی الله» انتخاب میکنیم و خیال نکنیم اینجا بهشت است اینجا دنیاست. در دنیا بالأخره بعضی از مسائل هست. یک بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد آن هم در نهجالبلاغه است فرمود: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا».[20] ما اوّل باید بدانیم کجا هستیم از کجا آمدیم حساب ما سر جایش محفوظ است به کجا میرویم حساب ما محفوظ است ما با جلال و شکوه این راه قوس نزول را طی کردیم آمدیم پایین ـ إنشاءالله ـ با جلال و شکوه این قوس صعود را طی میکنیم بالا میرویم؛ اما این چند روزی که اینجا هستیم این بیان نورانی حضرت در نهجالبلاغه هست فرمود: عالَمی پَستتر از دنیا نیست از اینجا بدتر دیگر نیست؛ یعنی باید مواظب باشیم. حالا اگر کسی در زندان هست چه توقعی دارد. فرمود عالمی و جهانی پَستتر و بدتر از دنیا نیست: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا» عوالم قبلی فراوان است, عوالم بعدی فراوان هست مگر عالمهایی که خدا خلق کرد محدود است، مگر ما میدانیم عوالم قبلی چقدر بود عوالم بعدی چقدر است؛ ولی «آنقدر هست که بانگ جرسی میآید».[21] وجود مبارک حضرت امیر که هم از گذشته باخبر است هم از آینده، فرمود: نه در گذشته عالَمی به این پَستی بود نه در آینده, در هیچ عالم خدا معصیت نمیشود مگر در دنیا «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا». ما در این عالم هستیم، در این عالم باید خیلی مواظب باشیم، توقع نداشته باشیم که همه ما سلمان و اباذر باشیم اگر کسی بود «طوبی له و حسن مآب», اگر نبود سعی کنیم او را سر راه بیاوریم؛ ولی منظور این است که وقتی ما بدانیم در زندان داریم زندگی میکنیم مواظب زبانمان خواهیم بود.
اگر کشوری میلیونها جمعیت دارد باغها دارد راغها دارد قصور دارد بروج دارد، زندان هم دارد، انسان که در زندان هست نباید به مملکت اشکال کند. فرمود کلّ جهان را شما حساب کنید عوالم بیکرانی را پشتسر گذاشتیم عوالم بیکرانی را هم در پیش داریم. ابدیت یک کار عادی نیست، به قول بعضی آقایان اگر شما اینجا بنشینید، یک رقم نُه بنویسید، بعد از آن هم صفر بگذارید به عدد نجومی تا ستاره کیوان و رقمها هم رقم نجومی باشد، باز این متناهی است چون حدّ دارد؛ ولی جریان ابد, حدّ ندارد ﴿خالِدینَ فیها أَبَداً﴾[22] ماییم و موجود ابدی, در برزخ برای ما ـ إنشاءالله ـ جز راحتی چیز دیگر نیست, در ساهره قیامت جز نور که ﴿یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ﴾[23] هیچ خبری نیست، کسی در قیامت علیه ما حرفی نمیزند, کسی در بهشت خیال بد نمیکند: ﴿لا لَغْوٌ فیها وَ لا تَأْثیمٌ﴾[24] این ﴿لا لَغْوٌ﴾ «لا»ی نفی جنس است؛ منتها چون تکرار شده مرفوع است ﴿لا لَغْوٌ فیها وَ لا تَأْثیمٌ﴾ اصلاً خیال بد در او نیست. عالمی است که انسان به یاد چیزی هم نمیافتد. میبینید ما در دنیا هر چند در راحتی باشیم مقداری مشکلات را گذراندیم اگر هر لحظهای که به یاد آن مشکلات باشیم یک مقدار اندوهگین میشویم؛ اما در بهشت عالَمی است که به فکر کسی نمیآید. الآن از وجود مبارک امام(سلام الله علیه) سؤال کردند در بهشت که حزن و اندوهی نیست غمی نیست که میگویند: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ﴾؛[25] حزن و اندوه و غم را برداشتی, فرمود بله اینطور است! عرض کرد نوح(سلام الله علیه) در بهشت دارد متنعّماً به سر میبرد، پسرش در جهنم دارد دست و پا میزند این پدر چگونه محزون نیست؟ فرمود اصلاً یاد نوح نیست که چنین پسری داشت، چه کسی در قلب اثر میگذارد؟ چه کسی این یاد را از قلب میبرد؟ آن «مقلّب القلوب» است. اگر ـ خدای ناکرده ـ در بهشت، جریان کار حُرّ(سلام الله علیه) یادش بیاید که اوّلین عذاب روحی برای او است, اصلاً یاد او نیست که با سیدالشهداء چه کرد، این کار خداست! مقدور احدی از ما نیست که چنین کاری بکنیم. اگر کسی نسبت به ما بد کرد حداکثر اینکه ما به رویش نیاوریم, به کسی نگوییم, نسبت به او احسان و لطف کنیم همین! اما او بین خود و خدای خود هر وقت متوجه این نکته میشود که نسبت به ما بد کرده است شرمنده است. ما بخواهیم این شرم را از دل او برداریم مقدور ما نیست ما چه کار میتوانیم بکنیم ما که «مقلّبالقلوب» نیستیم. آنها که بد کردند, معصیت کردند, جنایت کردند و توبه کردند و توبه آنها مقبول شد اصلاً در بهشت به یادشان نیست که معصیت کردند تا خجالت بکشند. اگر ـ خدای ناکرده ـ این صحنه برای حُر(سلام الله علیه) پیش بیاید، اوّلین جهنم است برای او؛ ولی اصلاً یادش نیست که با سیدالشهداء چه کرد, اصلاً وجود مبارک نوح یادش نیست چنین پسری داشت در دنیا عرض کرد: ﴿وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ﴾؛[26] اما در آنجا اصلاً به یاد پسر نیست چنین عالمی است آن هم با ابدیّت همراه است، بسیاری از اسرار بهشت به یاد ما نمیآید.
بنابراین ماییم الآن چند روزه در زندانیم از این بدتر نه در گذشته بود نه در آینده, شما تمام جوامع روایی ما را بررسی کنید، ببینید خدا عالَمی شبیه دنیا در پَستی خلق کرد یا نه؟ شبیه زندان جای دیگر نیست اینجا ما را آوردند برای آزمایش. فرمود: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا»؛ از این طرف که وارد برزخ میشویم تا ابد هیچ معصیت نیست، از آن طرف از عرش تا به زمین بیاییم هیچ معصیت نیست، فقط همینجاست که زندان است و جای آزمون است که امیدواریم ذات اقدس الهی عنایت کند ما در این زندان نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم، هر جا آتشی دیدیم خاموش کنیم, هر جا طغیان آبی دیدیم آرام کنیم, قلم تند, بیان تند, کار تند که باعث اختلاف و نگرانی است جلویش را بگیریم. ما هر اندازه که مقدور ماست انجام بدهیم بقیه را ذات اقدس الهی بر اساس ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾[27] انجام میدهد تا این نظام را صحیحاً و سالماً به دست صاحب اصلیاش تقدیم کنیم!
مجدداً مقدم همه شما بزرگواران, برادران و خواهران ایمانی را گرامی میداریم و ایام پربرکت سالگرد پیروزی انقلاب را تهنیت عرض میکنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیای الهی محشور بفرماید! جانبازان و ایثارگران را مورد لطف ویژه ولیّاش قرار بدهد! خطر تکفیری و سلفی و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگرداند! مشکلات دولت و ملت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد مقاومتی و ازدواج جوانها را به بهترین وجه حلّ بفرماید! جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت قرار بدهد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت49.
[2] . سوره شمس، آیه8.
[3] . سوره شمس، آیه7.
[4] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص69.
[5] . سوره بقره، آیه29.
[6] . سوره مریم، آیه64.
[7] . سوره حجر، آیه29؛ سوره ص، آیه72.
[8] . سوره شمس، آیه1.
[9] . سوره لیل، آیات5 ـ 7.
[10] . غرر الحکم و درر الکلم، ص54.
[11] . سوره لیل، آیات5 ـ 7.
[12] . سوره قمر، آیات17 و 22 و ... .
[13] . دعائمالاسلام، ج1، ص28.
[14] . سوره توبه، آیه7.
[15] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج5، ص55.
[16] . سوره نحل، آیه103؛ ﴿عَرَبِیٌّ مُبِینٌ﴾.
[17] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج2، ص632.
[18] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج1، ص39.
[19] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج5، ص47.
[20] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت385.
[21]. اشعار منتسب به حافظ، شماره11؛ «کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست ٭٭٭ این قدر هست که بانگ جرسی میآید».
[22] . سوره نساء، آیات57 و 122و ... .
[23] . سوره حدید، آیه12.
[24] . سوره طور، آیه23.
[25] . سوره فاطر، آیه34.
[26] . سوره هود، آیه45.
[27] . سوره انعام، آیه160.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد و أهل بیته الأطیبین الأنجبین، سیّما بقیّة الله فی العالمین، بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء الی الله».
مقدم شما برادران و خواهران بزرگوار حوزوی و دانشگاهی و عزیزان سپاهی و بسیجی را گرامی میداریم. دهه پربرکت فجر را به امّت فداکار اسلامی و شما عزیزان تهنیت عرض میکنیم، از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم این نظام را تا ظهور صاحب اصلیاش از هر گزندی محافظت بفرماید! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیای الهی محشور بفرماید! و سعی بلیغ همه خدمتگزاران نظام و بنیانگذاران این نظام مخصوصاً عزیزان آزاده و جانباز و ایثارگران را مشکور ولیّ عصر قرار بدهد!
در مسئله اخلاق مستحضرید که قرآن کریم ما را با یک ظرفیت خالی خلق نکرد مخلوق نمیداند، ما را با سرمایه معرّفی میکند فرمود شما مانند آن استخر خالی نیستید که از جای دیگر آب بگیرید شما با چشمه خلق شدید، اگر چیزی با چشمه باشد از درون او آب میجوشد. یک بیان نورانی از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است که فرمود: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر»؛[1] یعنی انسان که باید مطالعه کند اولین کتابی که باید بنگرد همان صحیفه قلب است، در دلِ او خدای سبحان بسیاری از مطالب را نوشته است اینکه فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾؛[2] یعنی من انسان را «مستویالخلقة» خلق کردم. مستحضرید در خلال سوگندهای سوره «شمس» فرمود: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾[3] سوگند به جان آدمی و کسی که جانآفرین است و جان را مستویالخلقه خلق کرده است ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾؛ آنگاه این ﴿ما سَوَّاها﴾ را با «فاء» تفسیر, تبیین کرده است فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ با «فاء» ذکر کرد تا اینکه روشن شود در صدد تفسیر این تسویه است که خدا روح را «مستویالخلقة» خلق کرد؛ یعنی چه؟ فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾. پس ما با صحیفه نوشتهشده خلق شدیم نویسنده هم ذات اقدس الهی است، نوشتهشده هم حق و باطل, صدق و کذب, خیر و شرّ, حَسن و قبیح است. آنچه برای بشر لازم است قانون اساسی او را خدا نوشته؛ لذا وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) فرمود اوّلین وظیفه انسان این است که چشم باز کند آن صحیفه دل را مطالعه کند: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر». از آن به بعد آنچه را در بیرون میبیند، در کتابها میخواند و مانند آن, آن را در کنار این صحیفه دل قرار بدهد؛ اگر مطابق با مصحف دل بود بپذیرد و ثبتش کند و اگر مطابق نبود آن را طرد کند، همانطوری که ائمه(علیهم السلام) فرمودند: به نام خدا چیزی جعل نمیشود این قرآن کریم نه کم دارد نه زیاد, عین همان وحی الهی است که بر قلب مطهّر رسول خدا(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) نازل شد، نه یک ذرّه کم نه یک ذرّه زیاد؛ اما در روایات چرا, روایات جعلی و وضعی هست هم روایت جعل کردند, هم راوی جعل کردند؛ لذا ائمه(علیهم السلام) فرمودند: روایات ما را بر قرآن کریم عرضه کنید، هر چه مطابق قرآن نبود رد کنید هر چه مخالف قرآن نبود بپذیرید.[4] ما هم یک قرآن ملکوتی داریم که صحیفه جان ماست، حرفهای بیرون گاهی حق است گاهی باطل, گاهی صدق است گاهی کذب؛ اما آن مصحف درونی ما فقط حق است و صدق است و خیر است و حَسن; زیرا نه ما در آن صحنه از خود اختیاری داشتیم تا کم و زیاد کنیم و نه ذات اقدس الهی که ﴿بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾[5] است اهل سهو و نسیان است ﴿وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا﴾؛[6] فرمود من به ملائکه نگفتم صحیفه دلِ انسانها را تدوین کنند به کسی دستور ندادم، همانطوری که روح انسان به من وابسته است: ﴿نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾[7] علوم لازم را هم خودم در درون روح, در مصحف روح نگاشتم: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾؛ بنابراین حرفهایی که از بیرون انسان میشنود در کتابها میخواند و مانند آن, این را باید بر صحیفه دل عرضه کند، اگر مطابق با فطرت و صحیفه دل بود آن را بپذیرد و شکوفا کند و اگر نبود نپذیرد، زیرا جریان فطرت ما مثل جریان طبیعت ما صحیح و حق آفریده شده. ما یک دستگاه روده و معده و دستگاه گوارش داریم این دستگاه گوارش صحیح آفریده شده؛ یعنی ذات اقدس الهی معده را, روده را, دستگاه گوارش را طرزی آفرید که فقط غذای سالم را میپذیرد, اگر مقداری غذا مسموم باشد این دستگاه بالا میآورد؛ یعنی این فطرت، طبیعت و روده و معده سالم خلق شده است، مگر اینکه کسی ـ خدای ناکرده ـ کم کم آن را منحرف کند، اول مقداری غذای سمّی وارد کند، بعد به تدریج آن را معتاد کند که میبینید برخیها با سَم زندگی میکنند، اگر ـ خدای ناکرده ـ تدریجاً مسیر طبیعت عوض شد؛ آنگاه است که انسان از سَم هم باکی ندارد, اگر ـ خدای ناکرده ـ اوّل انسان با مکروهات بعد با معاصی صغیره, بعد کم کم ـ معاذ الله ـ با معاصی کبیره اُنس بگیرد این کسی است که دیگر درون فطرت خود را مخفی کرده است نه از بین برده: ﴿قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾.[8]
لذا وجود مبارک حضرت امیر فرمود اوّلین وظیفه ما این است که هم قبل از مطالعه خارج، از مصحف و صحیفه دل باخبر باشیم و هم وارداتی که از دیگران شنیدیم یا در کتابها خواندیم بر صحیفه دل عرضه کنیم: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر» این مصحف ماست، این کتاب آسمانی ماست. قرآن را ذات اقدس الهی نوشته یقیناً حق است او فطرت را ذات اقدس الهی نوشته یقیناً حق است، گرچه بین فطرت ما و قرآن, بین آسمان و زمین فرق است؛ ولی همان اندازه که ما داریم حق است بطلان در آن نیست, سهو در آن نیست, نسیان در آن نیست, جهل علمی در آن نیست, جهالت عملی در آن نیست فرمود: ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾، این وظیفه روزانه ماست که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) به ما دستور داد.
مطلبی که مربوط به دهه پربرکت فجر است و همه ما در کنار سفره فداکاری شهدا و ایثارگران و امام راحل(رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) نشستهایم. در قرآن فرمود: بعضیها کار خیر را به آسانی انجام میدهند، انجام کار خیر برای آنها خیلی آسان است، درهای بهشت به روی اینها باز است, درهای جهنم به روی اینها بسته است، اینها سعادتمندانه زندگی میکنند، این درباره افراد. گاهی درباره ازمان همین تعبیر است که میگویند در ماه مبارک رمضان درهای جهنم بسته است, درهای بهشت باز است, شیاطین بستهاند، این تعبیری است که توجیه میطلبد. در نظام اسلامی اینطور است، نظام طوری است که اگر کسی خواست کار خیر انجام بدهد درِ بهشت به روی او باز است و اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ خواست جهنم برود درِ جهنم بسته است، او با رنج و تلاش و کوشش و زحمت درِ جهنم را باز میکند چنین نظامی است، فرمود: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾[9] ما انجام کار خیر را برای او آسان قرار میدهیم, اگر کسی خواست واقعاً عادل باشد, معتقد باشد, مؤمن باشد نه بیراهه برود نه راه کسی را ببندد در نظام اسلامی آسان است، بر خلاف نظام طغیان و اگر ـ خدای ناکرده ـ کسی آن عصر را میدید مواظب بود که جهنم رفتن خیلی آسان بود و بهشت رفتن بسیار دشوار بود؛ یعنی اگر کسی میخواست حجاب و عفاف خود را حفظ کند در زحمت بود؛ ولی الآن اگر کسی بخواهد حجاب خود را, عفاف خود را, دین خود را حفظ کند در کامل آسانی است؛ همانطوری که افراد این طورند, همانطوری که ازمان آنطور است گاهی ملل و اقوام هم همینطورند.
مردان بزرگ الهی کسانیاند که چون دنیا در چشم آنها کوچک است، هیچ چیزی رهزن آنها نیست. آن بیان نورانی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) که فرمود: من برادری داشتم در چشمان من بزرگ بود: «کَانَ یَعْظمُهُ فِی عَیْنِی صَغُرَ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»؛[10] چون دنیا در چشم او کوچک بود او در چشمان من بزرگ بود؛ اینگونه از افراد به راحتی کار خیر انجام میدادند: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾.[11] میبینید بعضی به آسانی نمازشب میخوانند خیلی برای آنها سخت نیست به آسانی همیشه با طهارتاند, به آسانی همیشه نماز اوّل وقت میخوانند, به آسانی نقص و عیب کسی را نمیخواهند, به آسانی عیب دیگران را میپوشانند, به آسانی جلوی نقد و حِقد خود را میگیرند، خیرخواه دیگراناند این فضیلتی است که فرمود برخیها به آسانی اینها را انجام میدهند؛ اما کسی که ﴿وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی ٭ وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی﴾ به عاقبت خود علاقهمند و عقیدهمند نیست آنها را انکار میکند و مانند آن ﴿فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری﴾ برخیها به آسانی دروغ میگویند, به آسانی بیراهه میروند, به آسانی بد میگویند, به آسانی اختلاف ایجاد میکنند, به آسانی اگر دیدند یک جا اختلاف هست، آن را فوت میکنند این آتش را روشن میکنند. دهن را به ما دادند برای کار خیر، اگر دیدیم یک جا آتش روشن شد فوراً فوت کنیم خاموش کنیم، نه اینکه فوت کنیم این شعله را افزوده کنیم، به ما گفتند تا میتوانید آتش را خاموش کن! اطفا برای همین جهت است, آتشنشانی برای همین جهت است, غضبنشانی برای همین جهت است. نظام اسلامی این برکات را دارد: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی ٭ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی ٭ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری﴾؛ برای کار خیر او را آسان میکنیم، چه اینکه قرآن را برای یک عده آسان قرار داد، فرمود این قرآن تذکره است: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾[12] فهمیدن قرآن, عمل به قرآن فرمود خیلی آسان است، چون دلپذیر است و تحمیل نیست؛ اما میبینید برای بعضیها بسیار دشوار است، همین خواندن قرآن و عمل کردن به قرآن و فهمیدن معارف قرآن برای خیلیها آسان است، فرمود: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾ ما آسان قرار دادیم. درس قرآن غیر از درس فقه و اصول است گرچه همه آنها از قرآن گرفته شده، غیر از فلسفه و کلام است گرچه آنها تابع قرآناند؛ اما قرآن چیز دیگری است. فرمود این خیلی آسان است دلپذیر است, گواراست: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾، هیچ درسی بهتر و روانتر از درس قرآن نیست, چرا؟ چون روان است, دلپذیر است. شما آب زلال را به آسانی میل میکنید اینطور نیست که جویدن لازم داشته باشد یا هضم آن سخت باشد فرمود من این را دلپذیر قرار دادم, گوارا قرار دادم اینچنین است: ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾.
اگر کسی در خدمت این کتاب باشد که در خدمت عترت طاهرین هم یقیناً خواهد بود، چون «لَنْ یَفْتَرِقَا»[13] آن وقت احساس آرامش میکند. دهه پربرکت فجر یادآور چنین صحنهای است, نظام اسلامی یادآور چنین صحنهای است، آن عزیزانی که شربت شهادت نوشیدند یادآور چنین صحنهای است، این کار آسانی نیست کسی بیست سال یا بیش از بیست سال قطع نخاعی باشد و در بستر باشد و بگوید: «بِکَ یَا اللهُ» مگر کار آسانی است انسان بیست سال, بیست و پنج سال بستری باشد و جز نام حق و یاد حق چیزی بر لب و زبان او جاری نشود اینطور نیست. بنابراین ما قدردان این انقلاب، نظام و تلاش و کوشش شهدا و عزیزان باشیم و ـ إنشاءالله ـ در راهپیمایی 22 بهمن حضور باشکوه داشته باشیم، نگذاریم دشمنان ما خوشحال شوند، نگذاریم ـ خدای نکرده ـ دوستان ما نگران شوند این نظام ما آسیب ببیند. هر کاری بکنیم در تقویت این نظام جا دارد. در مراسم انتخابات هم ـ إنشاءالله ـ شرکت میکنیم، سعی میکنیم هر کسی که أصلح است «بیننا و بین الله» به او رأی بدهیم. این نظام را به هر وسیلهای هست باید حفظ کنیم، اگر مشکلی دارد حلّ کنیم. امر به معروف میخواهد انجام بدهیم, نهی از منکر میخواهد انجام بدهیم, راهنمایی میخواهد انجام بدهیم، مشورت میخواهد انجام بدهیم، این نظام, نظامی است که ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾، اگر کسی ـ خدای نکرده ـ جهان را قبلاً میدید و الآن هم میبیند، آن وقت میفهمد ایران به چه شکوه و عظمتی درآمده است. به برکت خونهای پاک شهدا عظمت و جلال اسلام را شما ملت بزرگوار نشان دادید. کاری شما یعنی ایرانیها مسلمان در این کشور اسلامی انجام داد که نمونهاش را شما نمیبینید! شما مستحضرید که این جریان دفاع مقدس هشت ساله، گرچه ده ساله بود، دو سال ما گرفتار جنگ داخلی بودیم هشت سال جنگ خارجی را بر ما تحمیل کردند با قطعنامههای مکرّر آسیب رساندند؛ ولی بالأخره ما قطعنامه را پذیرفتیم؛ وقتی قطعنامه را پذیرفتیم، ببینید کاری شما و همکارانتان و پدرانتان و برادرانتان انجام دادند که در جهان نمونه است. ما هشت سال از این حکومت بعثی عراق آسیب دیدیدیم. صدها روستا ویران شد, صدها شهر آسیب دید و خسارتهای فراوانی ما مشاهده کردیم و دیدیم؛ بعد از پذیرش قطعنامه آنها عملیات مرصاد را بر ما تحمیل کردند که خدا شهدای آن صحنه مخصوصاً شهید صیاد شیرازی را غریق رحمت کند که آن فتنه را خاموش کرده! بعد از این جریان, صدام به کویت حمله کرده به عنوان اینکه یکی از استانهای عراق است. امیر کویت هم دست خود را از بین عبای مطلاّ درآورد و کمک آنها را گرفت و آنها هم به بهانه آزادسازی کویت و به طمع نفت اتحادیه تشکیل دادند و ریختند صدام را از کویت بیرون کردند تا اینجا را همه ما شنیدیم. همه آنهایی که آمدند صدام را از کویت بیرون کنند به مسئولین ما گفتند برای اینکه زحمت ما کمتر شود شما هم از شرقِ عراق چهارتا تیر بزنید و به ما کمک کنید. ما از صدام آسیبهای فراوانی دیدیم؛ اما نه مسئولین, نه ملت هیچ کدام حاضر نشدند که با آنها همکاری کنند و چهارتا تیر به صدام بزنند، همه مردم گفتند ما قطعنامه را قبول کردیم دیگر حرفی نداریم بزنیم؛ این معنای عظمت اسلام است, این معنای آبروی اسلام است, این معنای آبرو دین است. اینکه در سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ﴾[14] وقتی قطعنامه را پذیرفتید دیگر تخلّف نکنید این کم کاری نیست نمونهاش را شما در تاریخ بیاورید بالأخره ما هشت سال آسیب دیدیم بهترین فرصت همان فرصتی بود که همه به صدام حمله کردند ما هم چهارتا حمله میکردیم؛ ولی این کار را نکردیم، اینها برکت قرآن است, اینها سرفرازی قرآن است. اینکه شما میبینید دنیا حاضر است به هر حال در خدمت نظام با ایران باشد، امنیت این کشور را با آن عظمت حفظ بکنیم، حرفی نزنیم که کسی را برنجاند, کاری نکنیم که جایی آتش روشن شود، اگر دیدیم آتش است فوراً خاموش کنیم، آتش روشن کردن کار مؤمن نیست خاموش کردن کار مؤمن است.
شما مستحضرید این عزیزانی که در راه خطر خودشان را میاندازند تا جلوی سیل را بگیرند یا آتش را بگیرند اینها مشمول روایات ماست. روایات ما تنها درباره عبادات نیست، این روایات را بنگرید که ائمه فرمودند: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛[15] یعنی اگر جایی سیلی آمده، آب فراوانی آمده یک عده فداکاری کردند، جلوی این طغیان آب را گرفتند اهل بهشتاند, اگر جایی آتشسوزی شده دارد خطر ایجاد میکند عدهای را آسیب میرساند عدهای تلاش و کوشش کردند آتش را خاموش کردند اهل بهشتاند، چه چیزی را ائمه نگفتند؟! فرمودند: «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة»؛ اگر آتشی تجاوز کرد و طغیان کرد, آبی تجاوز کرد و طغیان کرد, تعدّی کرد، عدو را عدو میگویند؛ برای اینکه تعدّی میکند از جای خود و از موقعیت خود و از حریم خود بیرون میآید به حریم دیگری تعدّی میکند؛ لذا دشمن را عدو میگویند. واژه فارسی این پیام را ندارد که آن ظرافت را ادا کند، ما در فارسی میگوییم دشمن؛ اما در عربی این لغت را بافتند، طرزی هنرمندانه این را به کار بردند که از امام باقر(سلام الله علیه) رسیده است که چرا عربی, مبین است؟ لانَّه «یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ»، عربی آن قدرت را دارد که از هر واژهای ترجمه به عمل بیاورد؛ ولی لغتها و فرهنگهای دیگر آن هنر را ندارند که عربی را به خوبی ترجمه کنند؛ لذا ترجمه قرآن اگر متعذِّر نباشد متأثّر است. ما در فارسی بعضی از کلمات را نداریم کم میآوریم؛ آن وقت چگونه میتوانیم عربی را ترجمه کنیم. ما در فارسی برای تثنیه واژهای نداریم، فرقی بین زن و مرد نمیگذاریم ما به زن میگوییم «تو» به مرد میگوییم «تو»؛ ولی در عربی به زن میگویند «أنتِ» به مرد میگویند «أنتَ»، اگر غایب باشد میگویند «هو, هی»، اگر دو نفر باشند میگویند «هُما»، اگر سه نفر باشند میگویند «هُم»، ما به دو نفر میگوییم ایشان, به سه نفر هم میگوییم ایشان, به دو نفر هم میگوییم شما، به سه نفر هم میگوییم شما, ما بین کلمات مربوط به اشخاص کم میآوریم, نسبت به زمان کم میآوریم, نسبت به زمین کم میآوریم. ما به نزدیک میگوییم «اینجا» اگر نزدیک نبود میگوییم «آنجا»؛ ولی عرب که اینچنین نیست، اگر نزدیک بود میگوید «هذا»، میانه بود میگوید «ذاک»، دور بود میگوید «ذلک». ما برای میانه, حرفی نداریم در خیلی از جاها دست ما خالی است. عربی این قدرت را دارد که بیانگر همه فرهنگها و واژههاست. امام باقر(سلام الله علیه) فرمود: اینکه خدای سبحان فرمود: «عربی مبین»[16] برای اینکه «یُبِینُ الْأَلْسُنَ وَ لَا تُبِینُهُ الْأَلْسُنُ».[17] زبانهای دیگر آن قدرت را ندارند، هیچ زبانی نمیتواند آن لطایف قرآنی را به خوبی ترجمه کند، مگر اینکه چند کلمه را کنار هم قرار بدهند. ما به کسی که مخالف ماست میگوییم دشمن؛ اما عرب میگوید او خصم است، یک; عدو است، دو; مخالف است، سه; اینها را میگوییم. عدو است؛ یعنی از جای خود تعدّی کرده، تجاوز کرده، وارد حریم دیگری شده. در این روایت فرمود: اگر کسی جلوی آبی را که تعدّی کرده, جلوی آتشی را که تعدّی کرده بگیرد: «وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة», «مَنْ رَدَّ عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَادِیَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة». این عزیزانی که در آتشنشانی تلاش و کوشش میکنند یا در راههای دیگر خدمات میکنند اگر «قربة الی الله» کار کنند در حال عبادت دارند به سر میبرند. همین دستور را به ما هم دادند اگر کسی چیزی نوشته، حرفی زده دارد، آتشی دارد روشن میشود، ما فوراً خاموش کنیم, حرفی زده که دارد فتنه ایجاد میشود ما فوراً جلویش را بگیریم، نه کاری کنیم که کسی را برنجانیم، نه اجازه بدهیم کسی دیگری را برنجاند تا این نظام, پاک در اختیار صاحب اصلیاش باشد و این هیچ ممکن نیست مگر اینکه ما روزانه سری به این صحیفه و مصحفمان که این قرآنِ خداداده است بزنیم. فرمود: «القَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر». انسان بخواهد نگاه کند این صحیفه را نگاه کند بعد هر چه از بیرون شنیده و بیرون برداشت کرده در کنار این صحیفه به منزله شرح این صحیفه بنویسند متنی را اضافه نکند، متنِ متن را ذات اقدس الهی تنظیم کرده است؛ ولی انسان میتواند این متن را شرح کند. آن وقت اگر کسی با چنین قلبی زندگی کرد از این قلب، زمانی حرفی زده یا گفتاری درآمده یقیناً در دیگران اثر میکند. هیچ ممکن نیست کسی از قلب طیّب و طاهر سخنی بگوید و قلبی بیمار نباشد، مگر اینکه در او اثر میگذارد؛ برای اینکه آن آماده است، آن حُسن قابلی دارد، این هم حُسن فاعلی دارد و یقیناً در او اثر میگذارد، هیچ ممکن نیست که در او نتواند اثر بگذارد. اینکه گفتند با کسی باشید که «یُذَکِّرَکُمُ اللهَ رُؤْیَتَه»[18] همین است.
بنابراین همیشه مخصوصاً دهه پربرکت فجر، این فرصت طلایی را به ما میدهد، حضور در راهپیمایی این برکت را به ما میدهد، اوایل انقلاب قبل از پیروزی, دوستانی بودند که وقتی میخواستند در راهپیمایی شرکت کنند وضو میگرفتند میآمدند، غالباً ذکر ما در آن راهپیمایی «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ» بود. در جریان بسیاری از این غزوهها، ذکر وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ»[19] بود اینها با «یَا أَحَدُ وَ یَا صَمَدُ» این قدمها را برمیداشتند تا به نتیجه برسد نتیجه خوب داد و انقلاب به ثمر رسید. الآن هم همان است ما بقائاً کار همان حدوثی را باید انجام بدهیم، یقیناً هم خودمان به مقصد میرسیم هم به اندازه توانمان دیگران را هم به مقصد میرسانیم، هم در راهپمایی22 بهمن ـ إنشاءالله ـ با جلال و شکوه «قربة إلی الله» شرکت میکنیم هم در انتخابات با جلال و شکوه «قربة إلی الله» انتخاب میکنیم و خیال نکنیم اینجا بهشت است اینجا دنیاست. در دنیا بالأخره بعضی از مسائل هست. یک بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد آن هم در نهجالبلاغه است فرمود: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا».[20] ما اوّل باید بدانیم کجا هستیم از کجا آمدیم حساب ما سر جایش محفوظ است به کجا میرویم حساب ما محفوظ است ما با جلال و شکوه این راه قوس نزول را طی کردیم آمدیم پایین ـ إنشاءالله ـ با جلال و شکوه این قوس صعود را طی میکنیم بالا میرویم؛ اما این چند روزی که اینجا هستیم این بیان نورانی حضرت در نهجالبلاغه هست فرمود: عالَمی پَستتر از دنیا نیست از اینجا بدتر دیگر نیست؛ یعنی باید مواظب باشیم. حالا اگر کسی در زندان هست چه توقعی دارد. فرمود عالمی و جهانی پَستتر و بدتر از دنیا نیست: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا» عوالم قبلی فراوان است, عوالم بعدی فراوان هست مگر عالمهایی که خدا خلق کرد محدود است، مگر ما میدانیم عوالم قبلی چقدر بود عوالم بعدی چقدر است؛ ولی «آنقدر هست که بانگ جرسی میآید».[21] وجود مبارک حضرت امیر که هم از گذشته باخبر است هم از آینده، فرمود: نه در گذشته عالَمی به این پَستی بود نه در آینده, در هیچ عالم خدا معصیت نمیشود مگر در دنیا «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا». ما در این عالم هستیم، در این عالم باید خیلی مواظب باشیم، توقع نداشته باشیم که همه ما سلمان و اباذر باشیم اگر کسی بود «طوبی له و حسن مآب», اگر نبود سعی کنیم او را سر راه بیاوریم؛ ولی منظور این است که وقتی ما بدانیم در زندان داریم زندگی میکنیم مواظب زبانمان خواهیم بود.
اگر کشوری میلیونها جمعیت دارد باغها دارد راغها دارد قصور دارد بروج دارد، زندان هم دارد، انسان که در زندان هست نباید به مملکت اشکال کند. فرمود کلّ جهان را شما حساب کنید عوالم بیکرانی را پشتسر گذاشتیم عوالم بیکرانی را هم در پیش داریم. ابدیت یک کار عادی نیست، به قول بعضی آقایان اگر شما اینجا بنشینید، یک رقم نُه بنویسید، بعد از آن هم صفر بگذارید به عدد نجومی تا ستاره کیوان و رقمها هم رقم نجومی باشد، باز این متناهی است چون حدّ دارد؛ ولی جریان ابد, حدّ ندارد ﴿خالِدینَ فیها أَبَداً﴾[22] ماییم و موجود ابدی, در برزخ برای ما ـ إنشاءالله ـ جز راحتی چیز دیگر نیست, در ساهره قیامت جز نور که ﴿یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ﴾[23] هیچ خبری نیست، کسی در قیامت علیه ما حرفی نمیزند, کسی در بهشت خیال بد نمیکند: ﴿لا لَغْوٌ فیها وَ لا تَأْثیمٌ﴾[24] این ﴿لا لَغْوٌ﴾ «لا»ی نفی جنس است؛ منتها چون تکرار شده مرفوع است ﴿لا لَغْوٌ فیها وَ لا تَأْثیمٌ﴾ اصلاً خیال بد در او نیست. عالمی است که انسان به یاد چیزی هم نمیافتد. میبینید ما در دنیا هر چند در راحتی باشیم مقداری مشکلات را گذراندیم اگر هر لحظهای که به یاد آن مشکلات باشیم یک مقدار اندوهگین میشویم؛ اما در بهشت عالَمی است که به فکر کسی نمیآید. الآن از وجود مبارک امام(سلام الله علیه) سؤال کردند در بهشت که حزن و اندوهی نیست غمی نیست که میگویند: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ﴾؛[25] حزن و اندوه و غم را برداشتی, فرمود بله اینطور است! عرض کرد نوح(سلام الله علیه) در بهشت دارد متنعّماً به سر میبرد، پسرش در جهنم دارد دست و پا میزند این پدر چگونه محزون نیست؟ فرمود اصلاً یاد نوح نیست که چنین پسری داشت، چه کسی در قلب اثر میگذارد؟ چه کسی این یاد را از قلب میبرد؟ آن «مقلّب القلوب» است. اگر ـ خدای ناکرده ـ در بهشت، جریان کار حُرّ(سلام الله علیه) یادش بیاید که اوّلین عذاب روحی برای او است, اصلاً یاد او نیست که با سیدالشهداء چه کرد، این کار خداست! مقدور احدی از ما نیست که چنین کاری بکنیم. اگر کسی نسبت به ما بد کرد حداکثر اینکه ما به رویش نیاوریم, به کسی نگوییم, نسبت به او احسان و لطف کنیم همین! اما او بین خود و خدای خود هر وقت متوجه این نکته میشود که نسبت به ما بد کرده است شرمنده است. ما بخواهیم این شرم را از دل او برداریم مقدور ما نیست ما چه کار میتوانیم بکنیم ما که «مقلّبالقلوب» نیستیم. آنها که بد کردند, معصیت کردند, جنایت کردند و توبه کردند و توبه آنها مقبول شد اصلاً در بهشت به یادشان نیست که معصیت کردند تا خجالت بکشند. اگر ـ خدای ناکرده ـ این صحنه برای حُر(سلام الله علیه) پیش بیاید، اوّلین جهنم است برای او؛ ولی اصلاً یادش نیست که با سیدالشهداء چه کرد, اصلاً وجود مبارک نوح یادش نیست چنین پسری داشت در دنیا عرض کرد: ﴿وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ﴾؛[26] اما در آنجا اصلاً به یاد پسر نیست چنین عالمی است آن هم با ابدیّت همراه است، بسیاری از اسرار بهشت به یاد ما نمیآید.
بنابراین ماییم الآن چند روزه در زندانیم از این بدتر نه در گذشته بود نه در آینده, شما تمام جوامع روایی ما را بررسی کنید، ببینید خدا عالَمی شبیه دنیا در پَستی خلق کرد یا نه؟ شبیه زندان جای دیگر نیست اینجا ما را آوردند برای آزمایش. فرمود: «ألا إنَّ مِنْ هَوَانِ الدُّنْیَا عَلَی اللَّهِ أَنَّهُ لاَ یُعْصَی إِلاَّ فِیهَا»؛ از این طرف که وارد برزخ میشویم تا ابد هیچ معصیت نیست، از آن طرف از عرش تا به زمین بیاییم هیچ معصیت نیست، فقط همینجاست که زندان است و جای آزمون است که امیدواریم ذات اقدس الهی عنایت کند ما در این زندان نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم، هر جا آتشی دیدیم خاموش کنیم, هر جا طغیان آبی دیدیم آرام کنیم, قلم تند, بیان تند, کار تند که باعث اختلاف و نگرانی است جلویش را بگیریم. ما هر اندازه که مقدور ماست انجام بدهیم بقیه را ذات اقدس الهی بر اساس ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾[27] انجام میدهد تا این نظام را صحیحاً و سالماً به دست صاحب اصلیاش تقدیم کنیم!
مجدداً مقدم همه شما بزرگواران, برادران و خواهران ایمانی را گرامی میداریم و ایام پربرکت سالگرد پیروزی انقلاب را تهنیت عرض میکنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیای الهی محشور بفرماید! جانبازان و ایثارگران را مورد لطف ویژه ولیّاش قرار بدهد! خطر تکفیری و سلفی و داعشی را به استکبار و صهیونیسم برگرداند! مشکلات دولت و ملت و مملکت مخصوصاً در بخش اقتصاد مقاومتی و ازدواج جوانها را به بهترین وجه حلّ بفرماید! جوانان مملکت و فرزندان ما را تا روز قیامت از بهترین شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت قرار بدهد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت49.
[2] . سوره شمس، آیه8.
[3] . سوره شمس، آیه7.
[4] . الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص69.
[5] . سوره بقره، آیه29.
[6] . سوره مریم، آیه64.
[7] . سوره حجر، آیه29؛ سوره ص، آیه72.
[8] . سوره شمس، آیه1.
[9] . سوره لیل، آیات5 ـ 7.
[10] . غرر الحکم و درر الکلم، ص54.
[11] . سوره لیل، آیات5 ـ 7.
[12] . سوره قمر، آیات17 و 22 و ... .
[13] . دعائمالاسلام، ج1، ص28.
[14] . سوره توبه، آیه7.
[15] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج5، ص55.
[16] . سوره نحل، آیه103؛ ﴿عَرَبِیٌّ مُبِینٌ﴾.
[17] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج2، ص632.
[18] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج1، ص39.
[19] . الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج5، ص47.
[20] . نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت385.
[21]. اشعار منتسب به حافظ، شماره11؛ «کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست ٭٭٭ این قدر هست که بانگ جرسی میآید».
[22] . سوره نساء، آیات57 و 122و ... .
[23] . سوره حدید، آیه12.
[24] . سوره طور، آیه23.
[25] . سوره فاطر، آیه34.
[26] . سوره هود، آیه45.
[27] . سوره انعام، آیه160.
- ۹۴/۱۱/۲۱