بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۰۷ ق.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
آقان جان اگه میخای بزار اینا جاسوسی کنن چه میدونم شایداینجوری خوشن بزار اینا بفهمن چه بلایی سرما اومده سر زنای ما اومده من که واقعیتش خوشم مستم نمیفمم من که توی این عالما نیسم شاید اینجوری خدا راضی باشه شاید اینجوری مقدر کرده باشه بله فردا خواهرم هم میخواد زاهدان دانشگاه دیگه خونه نیست باید بریم مسافرت بدرقه آخه اونجا دانشگاه قبول شده اونیکی خواهرم هم که همش بیرونه درس میخونه منم و مامان و بابام هم سرکار من و ننه م میگی چه کنیم؟ من که مشکلی ندارم هنوز شاید اینطوری بخیرم هم باشه من که به اینکارا عادت دارم منتهی اصلا دیروز داشتم با خودم میگفتم یعنی دیشب که من خودم خودمو نمیتونم تحمل کنم چه برسه دیگران و بزرگان مارو دیگه یعنی وضع میخواد از اینم بدتر بشه؟! آره نمیدونم میفهمی؟ میفهمی که دکترا میخواستن ننه روبکشن همونطورکه عمم رو کشتن؟؟ نمیدونم میفمی که اینا با کسی شوخی ندارن حتی اگر جوک بگیم؟ نمیدونم معنی بی امنیتی در خانه رو میفهمی بی نزاکتی بی شرمی رو نمیدونم معنی لخت کردن و لخت دیده شدن در خانه حتی رو میفهمی هنک حرمت؟ شاید اینطوری خدا راضی باشه نمیدونم من خودم مشکل دارم افراط میکنم اگر افراط نمیکردم هم بلایی که سر مادرم میومد سر شما میومد سر منم میومد!اینا رحم دارن آیا؟ اینا مروت دارن؟ اینا میفهمن احساس چیه؟ بی نزاکنناینا درد سازن نه دردکشیده اینا بی شوعورن نفهمند حیوانند مثل حیوان هم باید باهاشون برخورد کرد باید مثل حیوان باهاشون صحبت کرد آیا من در خانه آروم باشم؟؟ بخندم؟ در حالیکه همه اعصاب ها خورده ؟ آِیا عکس از خودم بگیرم و بخندم در خالیکه خنده ی رهبرم رو جند سالی است در عکس ها ندیده ام؟؟؟میگی چ کنم موقع دارو خوردنم و تیمارستان بردنم ننه م میگف علی نمیخوام از دستت بدم حالا منم همینطور! آهای جاسوسی کنییید مارا ما قوی تر میشویم!!!
- ۹۴/۱۱/۰۶