بسم الله الرحمن الرحیم
یه آینه از لجن پر از چهرههای طاعونی ، یه سبد چشای کنده شده تو دستایی خونی
بدنها بی سرو گردن و هقهق فواره ، شلاق داغ و چماق و بند و استفراغ خونی
یه ستاره آویزون به داره دوباره ، یه خورشید که خاموش میشه با حکمی آسمونی
زنایی که آویزونن ازسینههاشون به سقف ، مردایی با بیضههایی بریده شده تو جوونی
بوی حشیش و شیره پخشه از حاشیههای شهر ، صدای زدجه زنجیره آدمای زندونی
و رهبری که خطبه میخونه از دنیایی بهتر ، و مردمی خیره به آسمون با صورتای استخونی
کمرها خمیده ، رنگ صورتاشون پریده ، پدری گریونه ، کی سینهی دخترشو دریده
تموم محلههای شهر جلجتا شدن ، مسیح در نام پدر آدما رو به صلیب کشیده
نفسا حبسه تو سینه از ترس شقه شدن ، کسی اینجا کسی رو جز جلاد آزاد ندیده
ولی من خط بطلانم ببین زبون سرخو ، سرم سبز و مث سرو و ببین تنم سفیده
ببین معجونی از کوه و عقاب و آهن و سنگم ، این آخرین زمانه ، زمان آخرم رسیده
این آخرین زمانه ، زمان آخرم رسیده ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر میکارن ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر میکارن ...
وجودت نجس میکنه زمین و هوا رو ، صورتت سیاه میکنه تموم آینهها رو
بکشم وسط مثله تو بازم پای خدا رو ؟ ، به گه میکشی تو شعر کلمهها رو
تو کوتاهی با قد خودت میسنجی آدما رو ، با خطکش شیکستهت میگیری فاصلهها رو
که از چاله به چاه میبری قافلهها رو ، عفونت لزجی که میسوزونه لاپا رو
خشم حمق بیعمقی که داره میکنه ما رو ، نماد موش و دم و سوراخ و دستهی جارو
تو تو خلسهای ، نشئه از قدرتی و میخندی ، منم اون که میخواد جر بده چرت قصهها رو
این یه سیله که آروم نمیشه چشاتو واکن ، ببین رد خط میلیونی خاشاک و خارو ...
بگیر و ببند و بزن بکش بدر و بدزد ، ببین میشه بازم پاک کنی حافظهها رو ؟
تنها رسم تو و تبار تو سهراب کشیه ، زمین چطور از یاد ببره خون ندا رو ؟
تا وقتی خون تو رگامونه نعرهمون بلنده ، تا کی میشه آخه خفه کنی حنجرهها رو ؟
که از هر قطره خون یه زن و هر کلمه یه مرد ، جاریه ، ساریه ، کاریه بگو آقا رو ...
که مملکت با کفر میمونه ؛ اما نه با ستم ، این اول کاره ، بشین بشمر حادثهها رو ...
این اول کاره ، بشین بشمر حادثهها رو ...
این اول کاره ، بشین بشمر حادثهها رو ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر میکارن ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر میکارن ...
پ.ن : جلجتا = مکانی که مسیح را در آن به صلیب کشیدند !
- ۹۴/۰۹/۳۰