اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۲ ب.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

یه آینه از لجن پر از چهره‌های طاعونی ، یه سبد چشای کنده‌ شده تو دستایی خونی
بدن‌ها بی ‌سرو گردن و هق‌هق فواره ، شلاق داغ و چماق و بند و استفراغ خونی
یه ستاره آویزون به داره دوباره ، یه خورشید که خاموش میشه با حکمی آسمونی
زنایی که آویزونن ازسینه‌هاشون به سقف ، مردایی با بیضه‌هایی بریده شده تو جوونی
بوی حشیش و شیره پخشه از حاشیه‌های شهر ، صدای زدجه زنجیره آدمای زندونی
و رهبری که خطبه می‌خونه از دنیایی بهتر ، و مردمی خیره به آسمون با صورتای استخونی
کمرها خمیده ، رنگ صورتاشون پریده ، پدری گریونه ، کی سینه‌ی دخترشو دریده
تموم محله‌های شهر جلجتا شدن ، مسیح در نام پدر آدما رو به صلیب کشیده
نفسا حبسه تو سینه از ترس شقه شدن ، کسی اینجا کسی رو جز جلاد آزاد ندیده
ولی من خط بطلانم ببین زبون سرخو ، سرم سبز و مث سرو و ببین تنم سفیده
ببین معجونی از کوه و عقاب و آهن و سنگم ،  این آخرین زمانه ،
زمان آخرم رسیده
این آخرین زمانه
، زمان آخرم رسیده ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر می‌کارن ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر می‌کارن ...


وجودت نجس می‌کنه زمین و هوا رو ، صورتت سیاه می‌کنه تموم آینه‌ها رو
بکشم وسط مثله تو بازم پای خدا رو ؟ ، به گه می‌کشی تو شعر کلمه‌ها رو
تو کوتاهی با قد خودت می‌سنجی آدما رو ، با خط‌کش شیکسته‌ت می‌گیری فاصله‌ها رو
که از چاله به چاه می‌بری قافله‌ها رو ، عفونت لزجی که می‌سوزونه لاپا رو
خشم حمق بی‌عمقی که داره می‌کنه ما رو ، نماد موش و دم و سوراخ و دسته‌ی جارو
تو تو خلسه‌ای ، نشئه از قدرتی و می‌خندی ، منم اون ‌که می‌خواد جر بده چرت قصه‌ها رو
این یه سیله که آروم نمیشه چشاتو واکن ، ببین رد خط میلیونی خاشاک و خارو ...
بگیر و ببند و بزن بکش بدر و بدزد ، ببین میشه بازم پاک کنی حافظه‌ها رو ؟
تنها رسم تو و تبار تو سهراب‌ کشیه ، زمین چطور از یاد ببره خون ندا رو ؟
تا وقتی خون تو رگامونه نعره‌مون بلنده ، تا کی میشه آخه خفه کنی حنجره‌ها رو ؟
که از هر قطره خون یه زن و هر کلمه یه مرد ، جاریه ، ساریه ، کاریه بگو آقا رو ...
که مملکت با کفر می‌مونه ؛ اما نه با ستم ،  این اول کاره ، بشین بشمر حادثه‌ها رو ...
این اول کاره ، بشین بشمر حادثه‌ها رو ...
این اول کاره ، بشین بشمر حادثه‌ها رو ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر می‌کارن ...
توی شهر ما قلبا رو دارن ، توی شهر ما خنجر می‌کارن ...

پ.ن : جلجتا = مکانی که مسیح را در آن به صلیب کشیدند !


  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی