یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر
یه اتفاقی افتاد دو مساله رو باز میکنیم یک زرنگ کسی است که سوال بیابه و مومن هم باشه یعنی مثل بچه ها همش سوال داشته باشه و اگه ارتباط با فرشتگان داشته باشه کمکش میکنن و ارواح ولی اگه نداشته باشه و عقل رو بکار نندازه همون سطح میمونه این یک دومین مساله که فهمیدم از این ماجرای نماز صبح امروز اینه که شناخت اولیای خدا خعلی مهمه که ما معرفت نداریم قبل از که باز  کنم مسائل رو و نمیدونم بشه مطلب رو به جای خوبی رساند یا نه و نتیجه و خط مشی داد یا نه ولی خلاصه امروز صبح الان از نماز صبح برمیگردم که تو قنوت پرسیدم یا خواستم یا راهنمایی شدم که کی رو دعا کنم؟؟ متناسب با احوالم البته دعاگوی شما هم هستیم و یه دایی جواد هم داره الان اومد تو ذهنم خدا رحمتش کنه خلاصه سوالی بود در ذهنم و سوال رو هم اصلا ممکنه عقل ما هم نرسه و هدایت باشه یعنی هم سوال میسازن در ذهن ما این فرشتگان خدا هم جواب بعد ما هم میگم چه عالمیم چون اگه سوال بپرسند شما فورا میگی بله من بودم و حالا فکرت مشعول میشه و اولش که جواب رو کشف نکردی دو تا نکته به ذهنت میرسه یا میای مثل من اینجا بنویسی که رحمت الهی نازل میشه کمکت میدن بعد هم حالا میگیم چه فاضل و عالمم خلاصه سوال کردیم که کی رو دعا کنیم یه فردی در ذهنم اومد که داستان داره و داستان اینه که ایشون رو ندیده بودم تا حالا  فکر میکردم یه آدم معمولی است بعد اومد خونه مون و دست دادیم و فهمیدم مومنه و و جذبه ی دست دادنش منو گرفت که قوی تر از خودمه یعنی مهذب تر بود همین بحث کافیه که بحثی باز کنیم و بفهمیم که عالمان بزرگ ما دیگه کی اند یک نکته اینه که هرچه شما عارفان بزرگان حتی آخوندان معمولی که صدا سیما نشون میده رو بزرگتر از خودمون و شان و مقامشون رو بالاتر از اونی که در ذهن داریم بدانیم این خعلی مفیده حالا مثلا من دعا که میکنم مثلا ادعام میشه و میگم بله حالا یه خیری هم بهشون برسونم و میگم چه خوبم و اصلا بزرگی طرف رو نمیبینم اصلا فکر نمیکنم که من که دارم دعاش میکنم درحقیقت بزرگی اونطرف رو اگه درک میکردم لااقل میفهمیدم که خدا به خاطر بزرگی اونه که داره رحمت به من میده درصورتیکه من مثلا صلوات بفرستم برای کسی انگار منت گذاشتم و عقل که نداریم لذا وقتی نزدیک بشیم به بزرگان میفهمیم از نزدیک چه جذبیت و بزرگی ای دارن و اون تلوزیون خوب نشون نداده یا ما نفهمیدیم البته اینجا چند نکته داره که بعضی بزرگان کاری میکنن که ما راحت باشیم و اصلا نشناسیمشون این یک دوم اینکه درتلوزیون هم خودشون رو نشون نمیدن و بزرگی خودشون رو ولی نکته ی اصلی همون بود که گفتم که اولیای خدا رو بشناسیم مثلا آیت الله بهجت ره کی بوده دیگه خدا میداند خدا میداند که چقدر بزرگه رهبر عظیممون حالا ما قهرمانانمون شه یه عده بازیگر و فوتبالیست مثلا شاید ولی نکته همون بود که شما و من هرچه قدر بزرگتر بدانیم بزرگان را معرفت بیشتری داریم هرچه قدر شناخت و مقام و ارزش و قدرشان را بیشتر بدانیم و مخلص تر و متواضع تر و ارادت بیشتر داشته باشیم یقینا حالا چی بگم یقینا؟؟ من که قدر نمیدونم بزرگان رو که چیزی بگم! خبر ندارم ولی میدونم وقتی گناه کرده ام و خوار شدم و از خودم و کارام بدم اومد اونوقته که به برزگان پناه میبرم و دعاشون ممکنه بکنم ممکنه بفهمم که چقدر بزرگ و خوبن ولی این راه درست نیست که آدم خوار بشه نا معرفت نسبت به اولیای خدا پیدا کنه لذا راهش چیه که معرفت و ادب و شناخت و تواضع پیدا کنیم نسبت به بزرگان دین و امامان حتی بله آقا اگه ادب داشتن سنی ها و میشناختن امام علی (ع) رو هیچ وقت از بزرگان سنی اصلا حرف نمیزدن اینارو ول میکردن نمیشه هم حب علی داشت هم حب عمر مثلا!!! این جنگه چندین هزار ساله است این موضوع پس!! کجا رسیدیم اصلا! خلاصه معرفت خدا همینه که بزرگان خدا رو بشناسی حتی مسجد که میرم یه پیرمرد بیاد کنارم میفهمم و فکرم اینه که چه آدم بزرگی است  و چشم دل که ندارم بدونم ولی خودم و نفسم خوار میشه و متواضع میشم ولی اینجا اینطوری نیست اینجا مغرور میشم و خودم رو بزرگ میدونم در خانه پس حالا راه شناخت و کسب معرفت نسبت به بزرگان که هرچه قدر بیشتر باشه خداشتاس تریم و دیندارتر و رحمت خدا بیشتر میشود چیست؟؟ مساله ی اول هم این بود که سوال داشته باشه طرف که مومنه و فکرش شیطانی نیست دنبال سوال باشه حتی امتحان کنه فرشتگان رو و سوالاتی بپرسه از آینده مثلا بگه من میخوام تلوزیون نگاه کنم چه شبکه ای؟؟ خوب این فکر کرد و حتی نمیدونه آینده رو ممکنه جوابش بدن من خودم جدیدا دارم یه روش رو امتحان میکنم در سایت لنزور که عکسام رو میزارم چون کسی نمیاد زیاد نظر بزاره حوصله م سر رفته بود و یه جنگی به پا کردم برای بچه هایی که روی مخمند و مثلا یک جمله رو از ذهنم از کسی هدیه میگرفتم و بعد میگشتم دنبال عکسی که به این جمله ی خاص که میخوام نظر براش بزارم پیدا بشه عکسش خوب این یک قدرتنمایی که همه جمع میشن که این آینده رو میدونه؟ حرف دلش چیه؟ نفوذ کنیم در دلش و این جنگ بپا شد و چندین شخصیت که خط فکریم رو دنبال میکردن مغلوب شدن اصلا و نتونستن خط ابالفضلی رو بگیرن که این جمله ی ذهن من چیست یا از کجا اومد یا چطور به عکسه میخورد که هنوز من ندیدمش؟؟ خوب سوال برام ایجاد شد و یک روش رو پیدا کردم یا مثلا به خودم میگم حالا میخوام برم توی صفحه ی یه نفر پس قبلش سوال میپرسم طرف چه نشانه ای داره مثلا میگه سرش پایینه یا موهاش زرده آقا ما میگردیم مصداقش اصلا وجود داره و روش کلیک میکنیم و عکساشو نگاه میکنیم پس باید فکرکنیم و سوال برامون ایجاد بشه مثلا من الان زیاد فکر نمیکنم و یه آدم متفکر نیستم بین بچه ها و میگن روانی است و خط فکریم رو از روش های بالا میدونن و اگه فکر کنم و سوال کنم از خودم جنگ درست میشه بین بچه ها که این خطش از کجا بود خط فکریم و دنیال کردنش ممکنه سخت باشه و همه میریزن تو فکر من و میخوان دخالت کنن و اینجا دیگه خودم نیستم که مثل الان وبلاگ بنویسم و شیاطین یا مامورا بتونن نزریق کنن بلکه به منبع بالا فکر میکنم و به ولی الله و از اونا میپرسم درصورتیکه در حالت عادی اصلا سراغشون ممکنه نرم و فکرم بهشون دیگه نمیکنم توجه داری یعنی با بچه ها و شیاطین سر میکنم و مزاحم بزرگان نمیشم ولی اونا خودشون بزرگان مامور دارن یه مسالی دیگه اینه که بستگی داره کارت چقدر مهم باشه الان وبلاگم امنیتی نیست به اون معنا ممکنه کار خطرناک و ریسک کنم و فردا قدرت اطرافیام کم بشه و خبرنگارا نفوذ کنن آبروم رو ببرن و حمایت نشم که پناه میبرم به خدا ولی هرچی هست نیاز نیست مثل سال 1388 به قبل فکرم عرفانی و نیمدونم امنیتی شدید و با مسولیت باشه لذا فکراباافضلی ندارم و بچه ها و مامورا قوی تر ازمنن و شناختن منو دیگه که چه آدم عوضی هستم و کاری هم ندارن و نه امنیت خراب میشه و نه امنیت خودم در خطره و نه چشم بزرگان براشون اهمیت داره لذا اصلا کارایی میکنم و نوشته هام طوری است که بچه های سوم راهنمایی هم میتونن بفهمن ولی اگر مخاطب من مثلا بچینن قضارو خوب رو اعصاب و روان من چیز داره یعنی مثلا اگر صدای حرف هایی که میزنم رو ببرن در پیش یک سرطانی ای که دکترها قطع امید کردن ببینن من چی میگم و مریض هم بشنوه خوب  من داغون میشم نمیشه خندید نمیشه زندگی کرد و اینکارارو کردن که میگم بعدشم میگن طرف غمگینه نمیدونم فلانه همه  کار میکنن اصلا شما اخبار رو که ببینی میفهمی یه متخصصانی هستن که کارشون 24 ساعته شیطنت و نفوذ ممکنه در قلب و دل و فکر و یعنی شما هرکاری بکنی متناسب با شما که مومنی مواضع و گارد و عکس العمل نشون میدن اگه بخوابی برات برنامه ی شیطانی دارن اگر هرکاری بکنی یه فتنه ای دارن انگار دشمنان قسم خورده که قصد جان و خونت رو دارن و روانشناسان شیطانی که 24 ساعته کمین کرده اند تا به هر نحوی نفوذ کنن و جالبه متناسب با ما هم پیش میرن و خدا که بهشون عقل نداده اینا باعث میشه ما قوی تر بشیم و مردتر ههه دیگه زیاد شد مطلب علی یارت!
  • علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی