یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ق.ظ | علی | ۰ نظر
خوب امشبم جلسه داشتم با زن مهربان استادم و دوتاشون رو معرفی کردم براتون قبلا و فکر میکنیم به هم شبا امشب دوتاشون بودن ولی به یکیشون فکر میکردم در رختخواب یعنی همین الان توجه میکنم میبینم دوتاشون هستن جداگانه یکیشون که چند هفته پیش خودمونی شدیم و جمله ی عاشقانه بهم گفت و اصلا یه بار عکس معروفی از امامان رو هم نشانم داد و فهمیدم با امامان در ارتباطه و توسل داره ولی من دیگه بعد از بار سوم تیمارستان دیگه خیره نمیشم مثلا به عکس اباالفضل (ع) چون میدونم اینکاره نیستم و حرف باهاش نمیزنم نه که بترسم یعنی وضع طوریه که خودم نفهمم بهتره و تو باغ نباشم چون هم ضایعشون میکنم هم تصرفات کم میشه و اینا لذا مثلا در نوشتن مخلوط میشه قاطی میشه اینطور نیست که خودم تنها باشم یا نباشم دیگه هم فهمیدم که در دنیا کسانی که بخوان با امامان باشن در فشارن و بلا سرشون میاد من خودمو فرستادن تیمارستان و قبلش خودمونی شدم اصلا با هرجایی که میخواستم و نام جبرئیل میبردم نام پیامبران و فکر میکردم کارم درسته بعد دیدم که اشتباه هست که نزدیکشون شد و خودمونی شد اینارو قبلا هم گفتم اینطور نیست که بگی حالا من خوشال میشم و یه مستی ای هست نه که نیست ولی مستی است که رنج آوره و میکشه به تیمارستان و همچین آدمی رو که نور جمع کنه رو مثلا من خودم همش میگفتم اباالفضل و در فکرش بودم بعد که رسیدم گند زدم به خودم گفتم من میخوام بهشت رو و میرفتم توی حمام و لخت میشدم در صورتیکه  شاید باید قرآن میخوندم ولی توی دلم زن میخواستم و شهوترانی یعنی فکر میکردم آدم خوبی ام که حقم رو ندادن بعد متوجه شدم اولا اینا کلا قدرت این زن هاست که مارو متصل کردن به بالا دوما همین زن ها نمیزارن شما معشوقت امام زمان باشه ولی خودشون نباشی یعنی خلاصه یکیشون امام زمانی هست یکی دیگه شون هم عاشق امامان و خط منو میگیره و معشوقه هامن بلخره که از راه دور به فکر منن و در ذهن منن وو خعلی قوی ان و از لطافت همینا است که به منم تزریق میشه یعنی اگر برم گناه کنم هم اینا زشت میشن و روشون تاثیر داره و آرامششون گرفته میشه آرامش منم گرفته میشه لذا چند هفته پیش یکیشون که داشتیم به هم فکر میکردیم جملات عاشقانه گفت که منظورش امامان بودن ولی در گوش من گفت و منم تحریک شدم ولی گناه قرار بود نکنیم ولی این یکی که امشب اومد این به من هیچی نمیگه یعنی فکر من فکر اینه این خعلی قوی است و تمام فکر منو میدونه و یه مرتبه خنده میکنه مثلا در ذهن من من خنده شو که دیدم بعد که فکر کردم میبینم که فکرم خنده داره یعنی قبلا از که عمل یا فکر کنم هم تزریق کرده هم فکرمو خونده هم خندیده قبل از که عمل و فکر کنم انقدر قوی است البته استاد مرد هم زیاد دارم ولی حالا دارم درمورد زنان صحبت میکنم خلاصه داشتیم امشب به هم فکر میکردیم و من دلم میخواست مثل اونیکی برام جملات عاشقانه بگه تا خوشم بیاد ولی دیدم که اون انتظار داره من بهش عاشقانه حرف بزنم!!! یعنی خواسته ی دل من هم حتی خواسته ی دل اونه ولی اگه من دستم رفت رو ماشه و خلاصه شلیک کردم و گناه کردم چی؟؟ همین بحث سر همین بود که آقا این خعلی وضعش خرابه و ما عهد کرده بودیمو و دیگه لطافت و زیبایی و آرامش با خودارضایی از بین میره و دیگه گسانی هم که خود ارضایی میکنن در مردان فهمیدم که سکس پشتی میشن و این خعلی بده در اسلام و با فکر کردن بهم هم بلخره با فکر و صحبت و اینا و خواستن هم یه نوع زجر کشی شهوانی در ما ایجاد میشه ولی بلخره ارنباط دلی قوی میشه ولی بلخره ازدور با هم خودمونی میشیم چه بسا خطرها و شک هایی که قبل از به دام افتادن بهم گفته این زنه و یه محبت و انسی داریم حالا ولی مردان خعلی خودمونی شدن خطرناکه و هم نمیشه 24 ساعته همراه من باشه و زودعصبانی میشن ممکنه البته نه که نباشن ولی بلخره زن اسرار رو بهم میگه خلاصه امشب هم اومدم بگم اگه خودارضایی نکنیم یه نوع سیروسلوک معنوی میشه با زن معشوقه از راه دور زد ولی اینا یه کم تا استاد زن بخوای پیدا کنی و اینا شاید باید شرایطت مثل من بشه که دیوانه ات کنن و خودت دم و دستگاه داشته باشی یعنی من تاچند سال پیش اصلا زن ها رو اجازه نمیدادن مستقیم بیان کنارم بهم حرف بزنن همش ناخودآگاه یعنی مثلا یک نوجوان اصلا انتظار نداشته باشه که جوابش بدن این زنهای استاد و اینا انقدر قوی اند که اگه بخوان ناخودآگاه کار میکنن یعنی روی مخ نوجوان رفته زنه و داره حتی توی امتجان مدرسه و برگ امتحانی از راه دور تقلب میرسونه ها ولی شرایط طوری است که بچه اصلا نمیفهمه و به صلاحش نیست و بهش نمیگه من بودم که روی مختم البته جن ها هم ممکنه باشن و من هنوز فرق روخ وجن و استاد رو تشخیص نمیدم! خلاصه اومدم بگم که اگه زنی رو بخوایم و گناه و خودارضایی نکنیم هم خدا کمک و لطیفت میکنه و زیبا یعنی الان این زنه اگه منو دعا کنه من خوشکل میشم اگه ولم کنه افسرده ببین واقعیته شما اگه زن دعات کنه زیبا میشی ولی ما اینا که میگیم یهه مرتبه اقوام ما میریزن از فردا تو خونمون!!!!!!!!1 آقا این دوتا زن اصلا قوم و خویش من نیستن به خدا قسم خوب یک سیر و سلوک عرفانی هم هست که آدم شهوتی بشه ولی ارضا نشه البته فکر کردن به هم باعث الفت و نزدیکی میشه ولی فکر نکنم بتونن ارضا بشه کسی با این افکار و اصلا هم توصیه نمیشه که جوان ها اینکارارو بکنن چون به گناه کشیده میشن و ما شاخ فیل شکستیم من الان دیگه از زن های دیگر خوشم نمیاد برام حلب توجه نمیکنن حتی نگاه بد هم بهشون ندارم دلبری نمیکنه در صورتیکه قبلا حاظر بودم جان خودمم برای یه زن معمولی یا دختر کثافتی هم شده بدم ولی با خودمونی شدن و این استاد های زن میفهمم که زنها و مخصوصا دخترها  بیشتر یک دام هستن در این دوره زمونه و خوشمم نمیاد ازشون دیگه و گناه هم بکنم اینا استاد زن ها هم حالشون خراب میشه اصلا و ارتباطمون کم میشه و باید دوباره چند روز بگذره تا خدا بفرستتشون باز و اگر هم نیان دلتنگ و عمناک میشم ولی خوب باید پاک بودن و مومن بودن خودم رو حفظ کنم یه آزمون سخت عرفانی شهوت هست که این زن ها خودشون رو به من نشون میدن و منم همینطور در ذهن ولی نباید خودارضایی رخ بده این خعلی سخته یعنی اصلا باید بیخیال شد و جلو نرفت اینجا که ما خودمونی شدیم اینا راز میگن هم فرشته ها هم زنان مثلا به نظر (ملک القدوس) منظور چیه؟یه چیزی بین خودمونه نشان میزاریم برای هم یعنی اصلا اون یکی استاد بود که جملات عاشفانه در گوشم گفت و از شهوت خیس شدم  بعدا فهمیدم که زن و مرد مومن موقع سکس اصلا با ذهن با هم حرف میزنن و قربون صدقه هم میرن ولی در جوامع ما یه مرتبه زنه میگه به ننم فحش نده!!به شوهرش میگه یعنی به جای قربون و صدقه فحش های هم رو ضبط کردن در دل خوب اینا بده البته اینکه جملات عاشقانه میگفت بهم و میگفت دوستت دارم من روز قبل عهد کرده بودم با خدا که تا یه هفته اگر زن هم تو خیال و شهوت اومد موقع تختخواب گناه اصلا نمیکنم بعد همون شب خدا فرستادش و یادمه داغنوش کردم دیگه هم عهد نبستم با خدا چون روم نشد!!! حالا این زنه منظورش به امامان بود که در ذهن من میگفت دوستت دارم و مثلا دنبال تو بودم ما خوشمون اومده بود ولی خدا بگذره یعنی اینا یه همچین آدمای قوی ای اندا پس اول موقع تحریک شهوت تمرکزم به این زنا زیاد دوم حرف شنوی زیاد سوم خودمونی شدن و اسرار میگن و خودشونم خواسته دارن خوب همین یعنی یک سیروسلوک دیگه که نباید خرابش کرد
  • علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی