بسم الله الرحمن الرحیم

یه بحثی رو قبلا هم کردیم درمورد ادرجات داشتم به یه بازیگری فکر میکردم و یاد فیلم دزد عروسک ها افتادم و تعجب کردم در اون زمان با امکانات کم و با جنگ و هزار بدبختی و پیشرفتهای اون موقه مثل الان نبود دیگه ولی یه فیلم ماندگاره که خعلی تاثیر خوب با استادکاری خوب و فضای جالب و تکنیک پیشرفته که فی الواقع از فیلمای امروزی هم بهتر یا رقابت میکنه بعد دیدیم انگار روزی نیست و نمیشه الان همچین فیلمایی بسازن البته بحث روزی نیست چون بلخره روزی الهی طوریه که فیلمای الان تلوزیون دلنشینه و تکراری هم باشه باز خسته کننده نیست که مخاطب هارو اصلا جلب نکنه بلکه بحث من درمورد فضای خراب ایجاد شده است و جامعه ی منحرف شده ی ما است که ارزش ها مثلا کم شده ولی بحث درمورد اداره هاست که دولتی است که اینا خودمونی شدن و ارزش و احترام و ترس و قانون مداری و حتی تقوای دینی و شخصی در اداره جات کم شده البته نمیگم باید بترسه کارمند تا قوانین رو درست اجرا کنه یا افراط بشه به طوری که نام حراست رو بشنون جیش کنن کارمندان در خودشون یا طوری باشه که قوانین سخت بزارن در اداره جات که مردم رو دور کنن نه اینا خوب نیست بلکه باید حساب ببرن و پیروی قوانین و رئیسشون باشن و برنامه ی خاص و مورد توجه خاص باشن کارمندان نه هرکاری خواستن بکنن و خودمونی با هر لباسی و با هر برخوردی و آموزش ندیده و سبک استخدام بشن البته نه تا حد نظامی و پادگان شدن بلکه در دید باید باشن باید هر حرفی نزنن اینجا خونه ی خودشون نیست بله من توی خونه ی خودم و در بی شغلی آزادم و میرقصم چون پیرو هیچ نهادی نیستم و سرکار نمیرم ولی منم نیاز به توجه دارم که کارامو درست و بهتر و قانونی تر کنم و جولان و سرکشی نکنم همه میتونن بهتر زندگی کنن و گفتیم هم که یه ربطی به تقوای الهی و تقوای شخصی هم داره که مردم مومن هذکاری نمیکنن و خدارو در نظر دارن ولی یه عده فساد آفرینن کلا یا زور میگن خوب ارزش چنین جامعه ای الان پایبن اومده در ادارجات نسبت به قبل قبلا طوری بود که اداره جات قوی و متحد و یه مرتبه سیاست عوض میشد و خوب یا بدتر میشدن همه الان گستره و باندها گسترش یافته اند و اداره جات خصوصی تر و نهادها با هم در ارتباط نیستن و پیروی از خط راست کم ارزش ‌ هرکی کار خودشو میکنه و متحد نیستن و یکپارچه و حرف گوش کن و به نام آزادی رها شدن که به خاطر خراب کاری هاست که یه مرتبه اداره جات سبز شدن و فتنه کردن مثلا یه علت اینه که نمیزارن قدرت بگیرن و کارمندی که در اداره جات میره باید بر رویش انسانسازی کنند نه ولش کنن به امان خدا حتی شغل های دیگر نه برای تسلط بر روی جسم و روح بلکه توجه الهی ادبی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باید بشه نه افراط البته و زورگویی و قالب کردن اندیشه ی نادرست و غیرمتخصصانه بلکه باید انتظار داشت پیشرفت و آدم بشه کسی که سرکار و اداره میره مثلا نه اینکه فقط هزینه بشه در تلوزیون و صداوسیما خوب همیشه جمع نیستن در تلوزیون دیدن و اثر بخشی آن بلکه ادارات و صنف باید قوی باشن و زیر نظر بزرگان پیشرفت کنن که ما تازه خرابترشون کردیم که وضع اینطوری شده وگرنه قبلا قوی و متحد و حرف حق گوش کنن و خدمتگزار مردم بودن مسولین حالا دوربین بالای سرشون باشه یا نه و جاسوسی بشه یا نه بدرک باید طرف حس کنه خدا بالای سرشه این فضا باید چیده بشه فضای الهی