بسم الله الرحمن الرحیم

ما که رو مخیم اینبار دارم میبینم و مخشون رو میخونم که درمورد ما چی فکر میکنن نمیگم حتما حسودی میکنن این خبرنگاران و جاسوسان اهل بیت ولی اینا هیچ وقت نمیشن پای صحبت یه خیاط مثلا و باهاش درد دل کنن یا یه کتاب فروش و فروشنده شاید چون فکر میکنن بلخره این ها کار مهمی در مملکت انجام نمیدن یا فکر میکنن شغل های عادی خطرناک و قیام کننده و مهمی و سوژه پسندی در مملکت نیست و در عوض شغل خطیر خبرنگاری رو خعلی دوست دارن و دلشون میخاد از پلیس ها هم برای تسلط و فرمانروایی شهر جلوتر بزنن و ما هم که بیکاریم و البته روی مخیم که میفهمم فکرشون رو پپشون رو دارم میریزم روی میز براتون و ما که بیکاریم رو مفتخور و حتی ممکنه درمورد بعضی جوان های بیکار بد فکر کنن و بگن این ها نباید بهشون بها داد و اینا دزدان و قاچاقچیان و بمب گزاران آینده ان که تن به شغل نمیدن لذا با این ها هم مصاحبه نمیکنن و درد دلاشون رو گوش نمیدن و پای حرفاشون نمیشینن خوب شما برو اخبار و گزارش هارو نگاه کن که اینا هنرمندان و فوتبالیست هارو شغل نمیدونن و از سطح غرور بلند خودشون خوارشون میکنن و شما باید حتما چیزی اختراع کنی یا کار عجیبی یا شغل پردرآمد و دولتی یا مثل بابک خان میلیاردر و یا متهم ردیف اول باشی که مورد توجه دستگاه ها قرار بگیری خوب ماروی مخیم فرار میکنیم از اینا و دلمون میخواد صدسال سیاه پای حرفشون نباشیم و پناه میبریم از شرشون که پاشون باز بشه به هر دلیل به خونه هامون لذا اینا اکه ببینن شهرداری تو این وضعیت داره زیرگذر میزنه تعجب میکنن عه چه کار بزرگی بلخره یه کاری شد تو این مملکت و میرن تو فکر که اقتصاد چقدر خرابه ای کاش حقوق ما هم دوبرابر میشد مانند بودجه این پروژه ها و حالا هنوز تو فکره و شاید میگه به خودش آره باید یه سوژه ی خوب پیدا کنم و چهره اش رو پیش مردم خوار کنم تا قهرمان بشیم و شایدتم به خودش میگه من که شغلم بالاتر از وزیر کشوره که همش حرف میزنه و مصاحبه میده و خودش رو دختره جمع و جور میکنه و میگه به خودش که من بالاترم و قدرمو نمیدونه هیشکی!!!!!!!!غافل از اینکه داره همه ی آرمان های انقلاب و مملکت رو بهم میریزه دیگه دور افتاده دست اینا بخیر بگذره