بسم الله القاسم الجبارین
من برای تو میگم تو اصن نمی آیی من برای تو می آم تو ولی در نمیابی
شب و روز می نویسمت ز عشق و وفا دوست داری بمانم هنوز هم به کنج تنهایی
یک نظر یک سلام هم کافی ام بود ای دوست نکند ترسیده ای که دگر نمی آیی
تو که خوب می دانیم که در حبسم شکر ایزد فراهم است نان و دارایی
من که آب از سرم گذشت ولی ای دوست تو بمانی و صدهزاران به آقایی
نرم نرمک اندک اندک به مرگ نزدیکتر بشوم یاد مرگ بودنست به دانایی
شایدم نبودنم بهتر از بودن شایدم بعد مرگ مشهورم خدایی
یادی نمیکنندم این روزگار بدجنس ماراببر نمانیم در عین روسیاهی
رفتند شهیدان گمنام و آشنا به سما تو بمان ای( درون )که بد است آشنایی
- ۹۴/۰۴/۲۰
به ما هم سری بزن پشیمون نمی شی.
سایت مذهبی و مردمی یارگمنام
www.yargomnam.ir