شهر من شیراز
یکی از مسائلی که تو شهر ما رخ داده و بگردی مشهوده پیشرفت لبیرالی یا چیز دیگه هست اسمش هرچی هست اینکه میبینی یه موقع مسولان ما دلسوزانه در شیراز زیرساختای شهر رو میساختن حتما نه با پول زیاد و سرمایه ای خاص بلکه آبرومندانه و فداکارانه چهره ی شهر رو نگه داشته بودند شیرازیا مسولانشون و دلسوزانه و مهماننوازانه استقبال میکردن از مسافران و شهر شیراز قطب معنویت و آرامش و صفا بود و جنبه زیرساخت شهر فرهنگی مخصوصا خعلی قوی بود و وقتی معنویت قوی باشه مسوول دلسوزه ولی الان دلشون اونطور سیاست و مسولان شهرمون نمیسوزه و همش جیبشون رو نگاه میکنن که سود داره یا نه و میبینی بعضی جاهایی طغیان کرده اند و صاحب نداره و قدرت از پاینخت دراز شده دستشون و خود مسولان شهر ما و نخبگان جرات و قدرت ندارن در شهرسازی و خوب جاهایی مشاهده میشه که شهر ظاهرا خوب شیک و تمیز شده ولی زیرساخت نداره فرهنگ و اقتصاد و معنویت حتی و پشتش خالیه و یه عده هرکار خواستن میکنن و شهر ما شهر دوم ثروتمندان شهرهای دیگه شده و قدرت نداریم ما اصلا و شهرهای دیگه هم همینطوره و شهر افتاده دست قدرتهای ثروت که هیچ احساسی در درون ندارند و خواهان اصلاح سازی ظاهر و خرج کردن هایی هستن که پولش حتما چند برابر برگرده و شهرهای دیگه هم سیاست داره همینگونه میشه و مسولین پول دوست همینطور که باید جیبشون پرتر شه وظیفه شون و احساس رسیدگی به بدبختا و فقرا کمتر میشه و شهری خوبه که همه جاش یکنواخت ثروت جمع بشه یعنی خعلی تفاوت بین بالانشین و پایینی ها نباشه لااقل از چشم مسولین و شهرداری ها
- ۹۴/۰۲/۰۵