تبلتم خراب شده با لب تاپ اومدم تایپ می کنم بعد دفعه ی قبلم که خراب شد سوکته شارژش خراب شد و دفعه ی قبل سیم کشی هم شد و بدتر شد و کلی پول گرفتن و صاحب نداره دیگه هرچقدر خواستن میگیرن خواستم این جمله رو در آیدی چتیمیتی ایم بنویسم گرچه کسی نمیاد و اعلامم کردم و تحریمیم ولی حالا برای سرکاریم شده مینویسیم ولی شارژ نداشتم اینجا مینویسم اینکه: در بعضی کشورها در قوانین اساسی باید نوشت ای مردم ما این ظلمی که به شما میکنیم را پذیرا باشید وگرنه ظلم های بیشتر در انتظار شماست و اجبارا باید پذیرایی کنید و پذیرفته شوید و پذیرا باشید! مثله قضیه هسته ایه ها البته امام حسین (ع) برای دین قیام کرد وگرنه اگر آمریکا برنامه شو باندازه روی تلوزیون ها و آنتن صدا و سیما رو هک کنه و فیلمای بد و زشت نشون بده اون موقه باید برای دین قیام کرد و حمله کرد به خانه ی مردم و تلوزیون رو شکست و لازمه اینکار ولی الان که مردم ما آمریکایی شدن بعضیاشون و ماهواره فیلمای زشت میبینن که کاری نمیشه کرد خودشون آمریکایی اند! البته ماهواره جنبه ی خوبم داره گفتیم چیزا
آقا داشتم به این سریال در حاشیه فکر میکردم که دکترا حکومت دارن در بیمارستان مسولین و ختی مغازه دارا حکومت دارن بر خیابان و جایی که کار میکنند و دیگه شما نمیتونی بگی قواتین ما اینه و من خودمم مامانم خواست عمل جراحی کنه به دلم بد خورده بود که شب بدیه ها ولی خبر نداشتم فردا عمل داره ولی شب قبلش اوقاتم تلخ بود صبح که شد گفت علی هول نشی ها من عمل دارم منم گفتم به دکتره بگو که آقای دکتر من میدونم بعد عمل میمیرم ولی نگفت دروغم نیست جمله هه بلکه آدم بالاخره میمیره ولی نگفت و عمل کرد و شوخی هم با کمک دکترا کرده بود و بگو بخند خلاصه عمل کرد بعدش اومد خونه بعد از مدتی خون توی پاش لخته شد خود مامانم میگفت بعدعمل باید یه آمپول بزنن توی شکم که خون لخته نشه و به من نزدند این جمله هم که میدونم میمرم رو از یه سخنرانی یاد گرفته بودم بگیم یه بارم گفتم اینارو خلاصه نمیتونست راه بره حتی و بردیمش بیمارستان دوباره اونجا هم خائن بودن تشخیص ندادن و رفتیم یه بیمارستان دیگه و بستری شد و تشخیص دادن اینبار در فیلم یا عکس که خون لخته شده و مورد آمبولی هست و اصلا وضع بیمارستان ها قتلگاه هست اولش که رفتیم به عنوان مورد اورژانسی قبول نکردند و بابام دعوا کرد خلاصه و دیگه مادرم حالش بد شد و وایفارین میخوره هنوز خلاصه خون بالا آورد و تحت مراقبت ویژه بردنش نمی دونم کجا و حالش بسیار بد شد و خدا بخیر کرد لخته هه چیز شد خلاصه معلوم نیست دارن چکار میکنن این دکترا داشتم فکر میکردم به ابن فبلم الغرض اینارو گغتم که اینو بگم که در فدبم دکتر ها متخصص و در خانه مریض رو می پذیرفتن ولی الان بیمارستان هست و نمیشه گفت که آقا شما خیانت نکن و دکتره دیگه درس خونده انتظارش اینه که مثل قاضی ها پول زیاد در اره خلاصه مثل فیلم ها نیست وضع که دکترها جمع بشن و دلسوز باشن و نگران و همه بریزن و جمع بشن که بیماری رو درست کنن و دیگه وضع بیمار هم خودش به بستری بکشه خرابه گرچه خعلی امید هست به خدا ولی سکته و سرطان و اینا مثل شکستگی نیست که امید به زنده موندن باشه و شاید خعلی وقتا امید نیست حالا نمیگم هرکی بستری شد یه مدت طولانی مردنی هستا نه مرگ دست خداست بلکه باید چه کنیم الغرض اینکه قدیما تو خونه شون می آوردن و دکترها تمرکز زیاد و دلسوز اینکه باید خانه ی دکترها اجبارا پیش هم باشه و همه شون در یک مجتمع خاص باشند و با برنامه ها و روش تربیتی و مساجد و زن و زندگی شون کنار هم در واحد های خوب و جای خوب شهر واقعیتش این برای خودشونم خوبه که دقدقه ی تربیت فرزندانشون خوبه دیگه نظارت براشون آسونه دیگه خدمتکار خوب و ارزان میتونن مجتمع داشته باشه غذاهاشون و رستوران ها کنترل خاص و همه شون با هم مشکلاتشون حل میشه و ما هم دکترا رو میشناسیم در صورتیکه دعدعه است که تمام نظامی ها خانه ای در یک مجتمع خاص داشته باشند ولی برای دکترها الزامی باشه بهتره و همدرد دارن دیگه خعلی خوبه و کنار همند و خونه شون کنار ما مردم عادی نیستن که ما رو بی فرهنگ بدونه ولی ما اصلا تو شهرمون کمبود بیمارستان داریم که اینم بده و اگرم خونه شون کنار و نزدیک بیمارستان باشه بهتره اینطوری تخلفات کم میشه تا اینکه مثل یه حیوون رهاشون کنیم توی شهر و خونشون کنار هم و نزدیک بیمارستان باشه بیماران براشون خودمونی ترند و هم خود دکترا آشناتر میشن با هم و غریبه هارو راه نمیدن بین خودشون با قصد بد و کارشون شناخته شده است و باید هم کنار هم باشن چون دکترا حساس تر از ما هستند البته من خواهرم دکتره ها و میخواد تخصص بخونه هه
- ۹۴/۰۱/۱۸