پیمان مسخره
دیشب یه سخنرانی مهمی خطیب نماز جمعه تهران کردند که حین تماشا گفتم زیاد تمرکز کردن روی موضوع پیمان ولی وقتی توجه میکنم دلم میخاد میتونستم درمورد پیمان منم حرف بزنم ولی تقوام اونقدر نیست و بهتر بگم انگار بی بند و بارم و ممکنه شرایط باشه گناه کنم و تقوا اونقدر نیست و محض همینه گمونم که نور ایمان ندارم دیگه حتی در ظاهرم ولی شما دیده اید آیا برعکسه آمریکا نظامی های ما چهره ی خدایی تر نسبت به ارگان های دیگر اداریمان دارن چرا چون یه دلیلش همین مقید بودن به مسولیتشون و پابرجا بودن به قوانین نظامی و الهی ای است که پیمان بستن و وظیفه دارن انجام بدن و تعهد دارند عموما ولی ما نه با خدا نه بین دوستامون و خانواده پیمان محکم نبستیم حتی با امام زمان و انگار وقتی پیمان بستن به امام زمان عج رو با خودم توجه کردم الان انگار یک شوخی بود و اگر گناه کنم میشه دروق یا مسخره بله من دیگه مثل جوان های اول انقلاب نیستم و روزگار بد به سرمون آورده و خودمونم گند زدیم به خودمون کی دیگه با اشک و یاد خدا و با ذکر یا حسین میخوابه و با خدا مناجات میکنه من که خودم شورشو درآوردم با کارام، امام جمعه آیه ای میخواندند که روز قیامت این پیمان ما به صورت یک آدم متجسم میشه و خوده مسول و میاد دفاع و یا گله میکنه و اینطوری تفسیر میکردن نمی دونم ولی کسی که پیمان ببنده با خدا و بر سر پیمانش باشه خعلی مرده من یادمه کوچیکیام اگه کار بدی میکردم با خدا حرف میزدم و توبه میکردم ولی الان طلبکارم هستم اصلا وارونه شده اگر گناه کنم ،نمیدونم چرا نمیشنوه خدا و نمیشه یه پیمان جدی باهاش بست انگار حظور نداره و امروز داشتم فکر میکردم حین نماز که به بیرون فکر کردم و گفتم صاحب شهر و درختان و مناظر بیرون خداست بعد از نماز فهمیدم اگه من اگر قدرت خدا رو بیشتر از قدرت خودم بدونیم خعلیه نمیخاد قدرتش رو بیشتر از آمریکا و شیاطین بدونیم تو خود حجاب خودی!!!دیروز دیگه داشتم به یه بازیگری فکر میکردم از چهره اش خوشم میاد وقتی نگاش میکنم به خودم میگم حتما شباهتی ظاهری به امام رضا ع داشته که بهش نقش مامون دادند در سریال امام رضا خوب تو فیلم فوق سری هم بودن در نقش منفی خلاصه گفتم امام رضا ع هم بین مردم بودند ولی مردم نشناختن و الان مردم ما زیاد حرم میرن ولی اگه دربین ما ظاهرا امام رضا بود کما اینکه امام زمان هستن بین ما پلی نه خبری نه چیزی و برامون تفاوت نداره و انگار چیزای مهمتری داریم در زندگیمون و بهم نمیریزه زندگانیمون و مردم درزمان امام رضا هم خعلیاشون نه سراغی میگرفتن و نه چیزی بعد گفتم منم یقینا مثل همین مردم بودم و بیخیال بزرگان و یاران و خود امامان ولی برآورد و محاسبه و انتظار که پیش میاد الکی میشیم یار اول امام زمان ولی در واقعیت و عمل هیچ بابا حاظر نیستیم خار تو دستمون بره در راه امام زمان درسته امام زمانم دلش نمیخاد و انتظاری نداره از ما بچه ها حالا کار به خار ندارم دیشب تو همین سریاله افسره تیر خورده بود گفتم من اگه پلیس باشم و خار بره دستم چیز میشه طاقت ندارم چه برسه تیر بخورم خلاصه بله ما پیش خودمون بهترین آدما و یارانیم و باید بریم بهشت محشور بشیم با امام زمان و پیامبر اکرم ولی در عمل هیچی نیستیم بله شما نگاه کنید در نظر بگیرید آدم های راسخ و محکم با تقوا رو همیشه دریاد خدان و محکم سراعتقادشون قوی وایسادن وحتی خبره ترین زنان حالا نمیگم فاسدتریناشون چون ممکنه از زن فاسد بدمون بیاد خلاصه نمیشه درونشون و درون قلبشون نفوذ کرد یه دلیلش همیپ تعهد الهی و پیمان با خداست که از یاد خدا غافل نمیشن یه چیز دیگری که فکر میکردم دیروز همین بود که موقع وسوسه و چند قدم مونده به گناهی شهوانی که آدم لذت و آرامش زود گذر و دنیوی داره و البته پشیمانی اخروی داره این گناه اون موقه اگر کتاب دعا رو باز کنی اون موقه خوبه و انتظار خداست نه حالا که طمع داریم چون دیشب یه هوا به سرم زد دعا بخونم کمی
- ۹۴/۰۱/۱۵