مروارید اصل
شنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ق.ظ |
محمد علی رضائیان جهرمی |
۰ نظر
و حوران چشمدرشت (۲۲) |
وَحُورٌ عِینٌ ﴿۲۲﴾ |
|
مثل لؤلؤ نهان میان صدف (۲۳) |
کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ ﴿۲۳﴾ |
این دو آیه از سوره ی واقعه است نکته ی پنهانی نداشت گفتم گفتنش هم و انتشارشم حال میده که ما زن میگیریم بعد خسته میشیم و زده و عادی میشیم و محرمیتمون به کم میلی و بی میلی و طلاق و اینا میکشه وری نگاه کن خدا چه زیبا حوریان بهشتی رو میگه که مانند مروارید درون صدفند و صدف زیباست ولی وقتی بری بازش کنی و داخلش اون موقه ارزشش بیشتر میشه و خعلی قیمتی میشه وگرنه صدف فقط مشکلش اینه که برسی و پیدا کنی و ارزش خواستی نداره و زیاده ولی هر صدفی که مروارید نداره و با مرواریده که ارزش داره یعنی همین که ظاهرش رو ببینی خوبه و قشنگه ولی وقتی بغلش کنی یه چیز دیگست درحالیکه در دنیا برعکسه غالبا و خدا نمیگه صدف اند بلکه میگه مرواریدند و پنهان هم هستند و دست و چشم دیگری نمیرسه و هم اینکه مرواریده دیگه و صدف نیست خدا میگه مرواریده یعنی اصله آخه بعضی صدفا مرواریدم ندارن ولی وقتی میگه مرواریده یعنی ارزشش بالاست و ظاهری نیست بلکه خدا نمیگه صدفی است که مروارید داره بلکه میگه خودش مانند مرواریدیه که حفاظ صدفوار داره!!!و اصلش ظاهرش نیست گویی ظاهر نداره اصلا بلکه صدفش جزءش نیست و پرده است حالا ما گوشت و استخوانیم و ظاهرمون کلمونه و میخوایم به آرامش برسیم درحالیکه همش آرامش جنسی و جسمی و گوشتی و استخوانط نیست و روح هم نیاز به آرامش داره و بیشتر هم...
- ۹۳/۱۲/۰۹