رباعی خیام صبح
شنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ق.ظ |
علی جغدی |
۰ نظر
صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم،
وین شیشهٔ ناموننگ برسنگ زنیم،
دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم،
در زلفِ دراز و دامنِ چنگ زنیم.
- ۹۳/۱۱/۰۴
صبح است، دمی بر می گلرنگ زنیم،
وین شیشهٔ ناموننگ برسنگ زنیم،
دست از اَمَلِ درازِ خود باز کشیم،
در زلفِ دراز و دامنِ چنگ زنیم.