خوب امروز یه خورده ناخوش احوال و مریض القلب بودم به خاطر کارام دیگه شبی وقت اذون رفتیم یکی از حرم های شهرمون که سه چهارتا نکته ی اصلی توی دلم خورد در عرض اکی ثانیه تو حرم و ما همیشه به دلمون میخوره این نکات منتهی گوشمون کره و قلبمون قبول نمیکنه و حیوانیم ممکنه که توجه نداریم البته خودمو عرض می نمایم نه شمارو خلاصه یکی از نکات این بود که این همه پرونده ی قضایی داریم اینا خفه شدن در دم که ما دیگه تقلید نکنیم این جنایات رو و یاد نگیریم و شاید نشه برای عموم باز کرد تا درس عبرتی بشن که اینا هم مثل ما آدم های عادی و ساده ای بودن که مرتکب به قتل شدن مثلا حالا شاید از روان نشه باز کرد ولی موضوع عاشقی رو باید باز کرد یعنی یک جوانی مثل من اگر عاشق دختری بشه فکر میکنه فقط خودش این حالت رو داره و کور میشه و حقایق رو نمیبینه نمیگم فیلم بسازیم بلکه روایات واقعی عشق واقعی که عاشق یه دختر شده و یا پسری عاشق دختر شده و احساسات و عواطف و لزوما اشتباهات خودشون رو باید برای ما بگن که چه طور کر و کور شده بودن در عشق مجازی و حقایق رو ندیدن حالا همین رمان ها هم خوبه ولی تجربیات رو جوان باید بدونه تا فکر نکنه خودش و این حالت و غرق بشهو هیچی نبینه دیگه تا اینکه فکر کنه خودش فقط گرفتار بوده شده این یک دوم برمیگرده به خودمون که باید تکلیف خودمون رو در قبال عشق به دختر مردم و اون عشقی مجازی که ته قلبمونه روشن نماییم که عشق به ائمه یا دختر مردم آخر؟ یعنی من خودم یه اشتباه شیطنت انگیزی کردم در یه شبکه ی اجتماعی و نوشتم یه جمله ای رو اینکه چون پیامبر (ص) فرموده اند که دختر رحمت است پس من دخترارو دوست دارم به شرطی که پررو نباشند خوب این نشون میده ته قلب منو یعنی الان شما هرچقدرم گنهکاریم باید معلوم بشه آخر عشق امام رضا یا اون دختره یعنی باید خودمون توسل کنیم واماممون رو صدا کنیم من حالم خوش نبود داشتم تو حرم استغفار میکردم چند نفر رو وسیله قرار دادم و دعاشون کردم بعد نماز متوجه شدم دارم ریشخند میشم از سوی امامزاده که چرا ایشون رو در نظر نداشتم که به بزرگی ایشون خدا ازم بگذره یعنی ما باید انتخاب کنیم عشق رو حالا اگه دورم هستیم وبی آبرو لااقل میتونیم در دل آقامون رو صدا کنیم تا عاشق مسحور و جادو شده ی دختر مردم باشیم و اگر این رشته عشق بریده بشه هم به غیر معصوم متعصفانه این زنا بیشتر به سمت ما ممکنه جلب توجه بشه که خدا باید یه توفیق دیگه بده که گنهکار نباشیم ومتقی باشیم تا حواسشون پرت شه و خدایی باشیم اینم نکته ی دو که اماممون رو صدا کنیم و به فکر امامون وحتی حرم ها و مکان های مقدس اونجا اگر نمیدونیم چه طور یادشون باشیم به یادشون باشیم و تکلیف رو مشخص کنیم و به بالا فکر کنیم و آخرین نکته هم اینکه من نماز میخوندم حواسم به تبلتم بود که یه وقت ندزدنش و وسواس داشتم غیر مورد یعنی بی مورد بعد تودنماز چشممو بستم تا راحتر ذکر بگم باید راه رو بست پس نه اینکه راه فساد رو باز گذاشت و خودمون رو اصلاح کرد یا صبر بی مورد بر اشتباه کرد که حالا باید به بدی ها عادت کنیم و اینا نه باید خودت راه روببندی بر نفس تا نری ما که معصوم نیستیم میل داریم اینم تو نماز فهمیدم که معراج مومنه و از تونماز باید اشتباه خودت رو پیدا کنی اگر متوجهی
- ۹۳/۰۹/۱۷