شش ماهه تشنه
شش ماهه بجز آب و شیر دگر چه بخواهد
زخمی بخورده عدو را زیاران که نکاهد
شش ماهه را نه که آبی است و توانی نه یاوری
دردانه را ماندن به دور از برادرش؟نتواند
سیراب گشته ام ز تیر و تور عدو وانگهی
آمد زدور خدا و پیمبرش حالا پدر نسپارد؟
ای نینوا بسوز و داغ شو ز آتش همچنان
ما می رویم آخر ز قتلگه تا او چه دربرتان بیارد
گرمای تو کجا باشد و گرمای دوزخی
آن دوزخی که سعدیان تا به ابد زخویش بسازند
ای آسمان خدا تو چه خوب دیده ای
تشنه بماندم و تا تشنگان بفهمند و نهراسند
ای آسمان کو شرمت زدیده ی رباب
گر رسم تشنگی و شهادت نبود سیلی نرساند؟
رفتند یاوران به پیش رسول نبی لیکن بدان
گر صدهزار جان هم فدا کنند ز رسول الله نرهانند
هان ای ((درون)) به کدامین رهی به کجاها روی
یادت حسین و باشد توسل بکن تا تو هم نروانند
- ۹۳/۰۸/۱۴
منتظر دیدگاه شما هستیم...