دیروز رفته بودم یکی از حرم ها و کلا احوالم متغییر شد الحمدلله خواستم عرفا رو متجسم بشم ولی انگار پیشم بودن و درونم اونجا تو حرم نور تام بود و حین نماز و دعا لازم نبود اختیاری زوز بزنی بلکه خودت نبودی و خودت که نباشی ریا نیست و نمیخواد لحنت رو عوض یا صداتو بلند و یواش نه دیگه اون نیستی اگه خدا کمک کنه چون شیاطین دوروبرت نبودن و دیگه چیز دیگری که فهمیدم آنکه تو حرم فرشته ها هستن و ارواح مقدس شما بشین یه گوشه دعا و خیراتم نکردی هیچ فقط به یاد بیار بابابزرگت رو افراد مرده رو همین که خاطراتت رو هم مرور کنی یا آلبوم عکسشون رو بیاری حرم و نگاه کنی خیرات و دعاشون کردی چون در نور تام حرم اهل البیت جایی است که فرشته ها عبور و مرور میکنن و به اصطلاح پاتقشونه پس به یاد پدر و مادرت و امام زمان باش مثلا و نمیخواد تو حرم حتما نماز بخونی اگر چیزه حتما حالا و اگه یاد کردی و خیری هم خواستی و ذکری هم گفتی چه بهتر و بزرگان همینم که نگامون کنن و توجه کنن به ما و توجه ت جلب بشه خاک را کیمیا کنند و نوری میرسه بالاخره قبلانا میگفتم این دوربین هایی که تو شکم مادر رو رنگی و فیلم میگیره آیا پشت دیوار رو هم نشون میده به راحتی یا میگفتم میشه کاری کرد که دوربین داخل مانیتور گذاشت دوربین جاسوسی چون عکسش رو تو اینترنت دیده بودم ولی دیگه فرقی نداره برام بله و فکرم رو مشغول نکرده این روانشناسای ما هم هرکاری کنی به بالاترش فکر میکنن یا ضدش یا خصوصبا دیگه و درکمون نمیکنند مسولان نظام!!!حالا فرضا افکار ما هم بچه گانه باشه که دلیل نمیشه...
- ۹۳/۰۶/۲۳