خلاصه نه تندروی اسلامی و نه روانشناختی مطلق خوب مرض جدید نیاز به روان شناسی داره ولی شوخی نداریم که روانشناسی بدل دین هست هرچی که باشه الان شما در نظر بگیر ریا رو ریا که برای غیر خدا کار نکنیم اصلا امکان پذیر نیست شما در زندگی برای غیر خدا کار نکنی حالا دین میگه در عبادت بده ریا و شاید بگه در زندگی رندی محسوب میشه تا زندگی و کار و خدمت هم عبادتت باشه یا نه خلاصه رندان در جمع حاظر نمیشن الان شما کافیه شیطانی یا روانشناسی نحتش باشی گور باباشونم کرده این دیگه نمیتونی تو بگی وسواس نمیکنه و بی خطره در جمهوری همه تحت کنترلند لذا بدیش اینه که روانشناسی مثل دین کامل نیست راحتر بزار بگم اینکه شما در حالتی قرار میگیری که با کارهای ظاهرا خوب یا خوب قید خدارو میزنی و بهترین کاررو یعنی شما الان وقت بزار ساعت 8 شب سوره ی واقعه بخونی اگه تونستی فبهدا آقا نمیزاره شیطون با کارهای خوب هم نمیزاره ها لذا نمیشه گفت روانشناسی چیزه باید گمراه بود یعنی منظورم اینه که رد گم کرد الان شما خارج نمیونی بشی از دید کسانی که تحت نظرشونی اصلا خودت نخواهی هم اونا به نظرشون میاد تو برای اونا داری کار میکنی برای رئیسشون برای روانشناس برای شیاطین برای هر کی باالاتره خوب یعنی تو در نظر نداری ولی اون زنه داره در خیالش که تو براش کار میکنی این بدتر از این؟ و آیا روی روان من موثر نیست؟ چرا هست این بیشتر از فوتبالیست که نیست این فوتبالیست در زمین هر کاری کنه این مربی داره این مربی حق داره فحش هم نده بگه چرا تاکتیک منو انجام ندادی حتی بیشتر از شیاطین و روانشناسان مربی ها زور هم دارن بازیکن رو نیمکت نشین ممکنه بکنه خلاصه همه مون بالا دست داریم و پلیس هست روانشناس هست همه جای دنیا که رهبرشون مثل ما مظلوم نیست خلاصه آقا شما ترس رو در نظر بگیر ایمان رو در نظر بگیر شما نمیتونی اختیارا به خدا ایمان بیاری این تو روانشناسی نیست که میگما نمتونی اختیارا بگی من خدا رو قبول دارم ایمان رحمتی است از جانب خدا که بر قلب وارد میشه تو گناه بکنی بخندی؟ مگه میشه مریضی شما روانت خرابه اگه باشی اصلا مکر خداست حالا هر قرصی بخوری پیش هر روانشناس تو بگو آخوندی بری همینه داستان خوب میترسه بچه بله ترس هم اختیاری نیست خیلی وقتا نمیشه با تمرین درستش کرد حالا شما حرف شیطانت و وسوسه اش رو بشنوی و میشنوی خیلی وقتا میترسی یا فکر میکنی خداست و بلند صلوات نمیفرسته مردکه حالا زنو نمیگم زن غالب شده برش
- ۹۳/۰۵/۰۳
عجب ، نوع گفتار و نحوه ی بیان جالب بود
:)