خوب بحث مفصلیه و نمیشه از چند تا بعد ساده بهشون نگاه کنیم ولی هرچه هست بستگی داره چقدر روح عظیم باشه بستگی داره چقدر ما در اینجا هستیم میخوایم پیشرفت کنیم وگرنه در بهشت اگه هزاران قصر و حوری هم که باشه چیزه تا موقعی که پیشرفت نکنیم بی معنااست و خوشی ای بیش نیست ولی الان اگه روحت عظیم باشه میبینی که بهشتیم و آدم خوبا بهتر ازفرشتگان در خدمتند شما فرشته بگیر و بهشته دیگه تا چقدر بخوای در این دنیایی که هستیم پیشرفت کنیم روحتو عظیم کن خدایی شو پادشاهی کن حالا شما به هر وجه میخوای به این قضیه نگاه کن که پیشرفت کنیم و دربهشتیم منتهی بعضی وقتا ما کوریم و یه ایراد دیگه که دارم خدا را همه کاره نمیدونم و قدرت غالب انگار خدا کنار کشیده است و هیچکاره است و این نوع کفر محسوب میشه پس گفتیم باید پیشرفت کرد و گرنه بهشت هم معناشو و جایگاهشو از دست میده شما حق داری پادشاهی کنی اگه روحت عظیمه و خدایی هستی و دیگران بندگان خدا هستند پس خدایی باشی بندگان خدا در بهشت من و تو اند و عالم بهشت سرای منه این منه قوی و الهی رو میگم همش که نباید لولید در بهشت در هم شاید اگه خدا هم بخواد بهشتو نشون بده با همچین شرایطی نشون بده همش که نباید ما پادشاهی چنان کنیم که هرچه میل نفسانی است درسته بهشت اصلی نیست ولی تا زمانیکه قیامت نشده پیشرفت اختیاری و نفسانی داریم و بهشت معنای اصلی خودشو نداره منتهی پادشاهی که حرف زور زدن نیست همش و دستور دادن به این و اون بهشت و پادشاهی فرصتی است برای پیشرفتو حرم امام رضا علیه السلام مثلا بهشته خوب چی کم داریم؟؟؟
- ۹۳/۰۵/۰۳