rendi

درمورد رندی صحبت کرده ایم خیلی هم نمیخوام به فکر باشم و باشیم ولی یه نکته ای آِیت الله موحدی کرمانی در نماز جمعه ی قبل که نه قبلش گفتند زیرکانه رد شدند البته صحبت هاشون رو که اتفاقا گوش میدادم خیلی زیبا و خدایی بود خدایی که در زندگی کمرنگ شده و ایشون گفتند که در سوره ی ناس خداوند به یک مورد بیشتر از پیامبر و ما مبخواد که بهش پناه بریم (شاید اینطوری میگفتن یادم نیست) و اون یک مورد چیه؟ وسوسه ی ناس و مردم . خوب حالا شما نگاه کنید چقدر وسوسه مهمه. آقا ما که رند نیستیم نمی دونیم داریم وسوسه میشیم و کنترلمون دسته یه افراد جن یا انس دیگه ست. خدا خیرشون بده اگه آدم های درستی باشند ولی اول نکته اینکه زن باید پیروی کنه باید بازی کنه این نکته به پست قبل هم برمیگرده زن باید عاشق باشه و نو آوری و ابداع نداره زن بلکه باید روی مخ مخصوصا کودکان کار کنه باید از شوهرش پیروی و الگویش باشه شوهرش ولی مرد که نباید بیاد روی فکر من زندگیش رو بزار و مدام متمرکز بشه روی من مگه زنه منه این به دور از جوانمردیه و داره اذیت میکنه و وسوسه در غیر صورت فنی این مرد شیطانه ولی زن نه نیاز داره این نکته ی نخست نکته ی بعدی اینکه آقا ارتباط زدن به بالا فرق میکنه ها و استخاره مثلا فرق داره ما میگیم شیطان میاد در متن زندگیت و اذیت میکنه و هدفش گمراهیه من و تو هست این فرق میکنه با افراد عارف ها اینم از این اصلا من نمیخواستم این چیزارو بگم میخواستم درمورد وسواس صحبت کنم و گفتم که خدا خیرشون بده اگر شیطان نیستتن بالاخره مملکت مملکت اسلامیه و بچه ها مجبورند درس بخونند و بسازند با اینا بالخره روی فکرشون فشار هست و باید 20 بگیرند و درس خون باشند و نیاز به یاری دارند نه پریشانی ذهن الان ساعته 4 هست تاززه بیدار شدم و نماز و نهار خوردم داشتم خواب میدیدم که امتحان داشتم در جایی و درسم رو نخونده بودم و فضای اونجا بودم خلاصه آقا وسوسه میکنه که تو نمیفهمی دست کی هست این طناب دور گردنت اصلا هیچی نمیفهمی که طناب هم هست وسوسه است دیگه و باید پناه برد ولی خیلی وقتا به صلاحمونه که نفهمیم و ربات باشیم هم راحتریم هم درگیر نمیشیم هم شیطونه گول میخوره ولی نه که شیطانی باشیم ها نه نمازمون رو هم بخونیم.خلاصه بعضی ها رند هستند آقا صدای وسوسه در گوششون میپیچه اصلا میدونن کار کی هست ولی من اینطوری نیستم من غافلم و مست دنیا میشم و یه خورده باید تمرین کرد یه خورده توجه و یه خوده مدد شد ولی گفتم که ممکنه بدتر بشه وضع و  به نفعمون نباشه که وسواست رو بشناسی پس شوخی نیست دیگه که خدا در سوره ی ناس فقط از وسوسه صحبت میکنه و پناه بردن از یک چیز خیلی مهمه این. من وبلاگ داشتم ولی بعضی موقه ها شرایطی پیش میومد که نمیتونستم بنویسم و گریه که میکردم اون موقه ها رفرش میشدم رند میشدم دشمن شناس میشدم مثل الان خپل گنده نبودم اشک داشتم شهوت بدی داشتم و توبه میکردم همش و آهنگ محمود کریمی میزاشتم وگریه خلاصه جنگ بود همیشه در خونه ی ما بعدا خلاصه یکی از چیزایی که فهمیدم این بود که داشتم وسوسه میشدم و می نوشتم الانمم همینطوره دست خودم نیست ولی دیگه راحتم وشناخته شدم الغرض حواست باشه که وسوسه نباشه یه مرتبه میبینی یه عمر داشتی غذا میخوردی زندگی میکردی یه شیاطنی داره میبرتت اینور و اونور و خبر نداری که خودت نیستی این مهمه مخصوصا بچه ها که درس میخونند و فکرشون رو کنترل کردند