الان ساعت 5 صبحه و داشتم تا حدود 3 و اینا چت میکردم در چتی میتی با موبایلم و اینا افکار رو که کنترل کردم توی ذهنشون اومده بود که این زن میخواد یعنی و یه پیشنهاد زبده ی نفسانی هم برای شهوت داشتم که هم به دردسرش بیشتر نمی ارزید هم خوب خدا رو قرار شد یاد کنیم ولی اول خدا رو یاد نکردم در ضمن گفتیدیم که قرص هم میخوریم و ضعیفه شهوت ما ولی بالاخره گناهه هر چی که هست و داشتم یاد می کردم به این فتنه ی شهوات که آقا پیرمرد شده از شهوات گذشته مظلوم شده توی سخنرانی که گذاشتم می گفتن اینو که پیر بشی ملائک احترامت میزارند اسیر دنیایی خلاصه همه چیز شده ولی بحث سر اینه که درجه داریم تا درجه یعنی شهوات جوانی جلوی زبده العارفین شدن پیرمرد رو گرفته پیرمردی که فرشتگان احترامش رو دارند یعنی پیرمرد داریم تا پیرمرد دیگه حالا که پیر شده اسیر دنیا گشته باید همشون عارف باشند ولی درجه بندی دارند یعنی مسئله سر اینه که مردی که موقع شهوات مانند من که امشب گفتم میگه لا حول ولا قوه الا بالله این توی دلش چی میگذره؟ ها؟این میگذره که شهواتش و قوه ی جنسی مرده بیشتر بشه یا نه شهوت بخوابه آقا فتنه هست سر این مسائل ما توی کودکی به خاطر شهوات زیاد به خاطر اینکه بخوابه میگفتیم حالا میبینیم اگه زن بگیریم برای که بیشتتر بشه ممکنه بگیم یعنی وضع خرابه یعنی فتنه است شهوت یعنی معلوم نیست بشه خداییش کرد و ارتباط الهی با شهوات زد با زن و خدا یعنی یاد پیرمرده که میخواد بمیره رو هم توش مونده دیگه نگم چیه این شهوت که کنترل همه چیز رو مخصوصا توی مردها گرفته زن که مشکلی نداره شهوت مرد هر چه قدرم باشه با زنش چیز میشه برای مرد خطرناکه که خداییت رو بگیره یا نه حالا ما قرص میخوریم زیاد کلاس میزاریم اگه گناه نکنیم فکر میکنیم بالاییم ولی معتاد شدیم به قرص و خلاصه باید در نظر گرفت که چه کاره ایم با شهوت و این شهوت بوده که مردان را خوار کرده و پیرمردشم نمی ارزه و مونده توش...
- ۹۳/۰۴/۲۸