حالا به دلایلی از جمله منیت خویش و خود پرستی باشه هر چی باشه پیش میاد که دنیا و عالم و خدا و همه چیز در نظر انسان کوچک میشه حالا یا هم خودش بزرگ میشه و میکنه یا هم اله در نظرش بزرگ میشه حالا نمی دونم چی بگم... بگم مثلا دنیا در دیدش کوچک شده خوبه یا بده خوب آدم سالم باید از لذائذ لذت ببره یعنی میل لذت پول لذت زن لذت ریاست لذت و سرگرمی هرچیز اول وجود داشته باشه بعدش انسان خودش خود به خود بزنتش کنار خوب پس اله چیز خوبیه اله انسان رو سرگرم میکنه بعضی ها اصلا دوست ندارند هیچی سرگرمشون نمیکنه هیچی لذت نداره براشون اینا دنیاپرستند نه که میل به دنیا ندارند و پرهیزگار و زاهد باشند نه انسان باید خوش باشد باید زمین فوتبال رو نگاه میکنه از سبزی اش هم خوشش نیاد باید از فوتبال نگاه کردن لذت ببره از با خانواده بودن لذت ببره نه که میل نداشته باشه آدم میره گردش درختان سبز و نهر و میبینه لذت باید ببره بعضی ها از کویر دیدن لذت می برند از ستاره ها رو نگاه کردن لذت می برند اینطور نیست که منتظر باشند که برن توی سوراخ جهنمی که نه بهشت بعد یه لذت آنی ای هم اگر شده که همونم عادتا باشه باشد نه اینطور نباید باشد باید دل آدم باز باشه نشانه های خدا باید طراوت بده نه نا امید چپلقوز ایراد گیر منفی نمی دونم چیز باشیم که آه دنیا چه بده و طبیعت به من اون لذتی که باید رو نمیده بلکه اگر آدم عاشق باشه عاشق رب باشه میبینه از توی خیابون که رد میشه درختان دارند بهش سلام میدن و میکنن و عجیبه خلاصه برای من این بد حالی و سردرگرمی زیاد پیش اومده که آقا ما اهل دنیا نیستیم و لذت نمیده دنیا باید بریم الا و بالله جهنم و بهشت خدا رو ببینیم که اون هست اگر این نظریه ی غلط در حد نظریه باشه و رسوخ نکرده باشه خوب عوضش کردیم ما الان و گفتیم باید خوش باشیم اگه نظریه نیست بلکه احساسی است در من و شما که آقا واقعا ما زهر ماره برامون روز به روز تا امید تر میشیم و هیچی ما رو خوشحال نمیکنه بله درسته خداوند آیت و نشانه هایی داره ولی این ها رو ما کوچک و پند نمیگیریم و خلاصه خوش نیستیم چه باید کرد؟از هیچ بازی ای خوشمون نمیاد چرا؟ چرا دیگه هیچ غذایی رو دوست نداریم؟ چرا هیچ مسابقه ای رو دنبال نمی کنیم دیگه و کم حوصله شدیم و بی رغبت.
در ضمن دوباره تکرار کنیم که به دنیا این نشانه های خدا وکوه و در و دشت و صحرا و طلا و زن و زیور اینا دنیا نیست دنیا یعنی چه پس؟ شاعر میگه دنیا غفلت از خداست ....
امروز راستش توی نماز شب داشتم ذکر یونسیه رو میگفتم که لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
دو نکته رو گرفتم که اله خوبه باشه ولی اگر خدایی باشه نه دنیوی که دل ما رو ببره خدا میگه من اله تو هستم خوب اگر این ذکر را تکرار کنیم در نماز شب امکان داره دلمون باز بشه و لذت ببریم از اله های معنوی که خداوند جلوی پامون میزاره و اله رو داشته باشیم به شرطی که خدا باشه به شرطی که دیگر اله ها رو دل نبندیم گرجه دوست داریم دوم نکته فهمیدم که لا اله الا انت یعنی تو خدا بزرگی نه اون منیت من تو خدا مطرحی نه من مطرح باشم این من چیزی نیست من پوچه نابود میشه تو میمونی خدا و هستی تا ابد و هرکاری بکنیم تویی باز که مطرحی و باید باشی.پس اله خوبه آدم داشته باشه ولی خوبه که بزنتش کنار و دلیلش هم اله اصلی است که خدا است وگرنه به هیچ دلیلی اصلا صرف نمیکنه بزنی اله رو کنار و برای خدا نباشه وقتی نور اومد شب تاریک رفت وقتی خدا هست دیگه حرفی نیست پس برای خدا اگه سعی و تلاشی توش هست که باید بکنیم برای خدا باید بزنیم کنار اله رو اگرم میبرندمون که هیچ...
- ۹۳/۰۴/۲۸