خدایا تو که میدونی من اونجور آدماش نیستم و چه قدر دوست دارم تنهام بزارند و توقعی نداشته باشند ازن و حتی اگه شده تشویقم نکنند تا اینکه مثل بعضی بازیکنان فوتبال معروف بند باشم به تماشاگران و اطرافیان خدایا امشب تنهام گذاشته بودند و من یاد تو کردم امشب تنهام هم نگذاشته باشند توقعی نبود انتظار نبود چشم ها بیدار نبودم به راه من و من خوشحالم به یاد تو افتادم و یاد امام حسین(ع) که همه تنهایش گذاشتند حتی یاران نزدیکش هر چه میگذشت به عمر مبارکشان تنها تر میشدند و تنهاتر و یاران نزدیکش هم شهیدتر ولی چهره شان باز تر و خوشحالی بیشتر در اون فشار و منم دوست دارم انتظاری ازم نباشه کسی نباشه که بپرستتم و بیننتم و چشم انتظارم باشه تا در این تنهایی با تو غریب باشم اگر میخواهم برایت گل هم بزنم بسته به تماشای دیگران نباشه و آنگاه برای تو کار کنم و همیشه همینطوری باشه و این را به دلیل گفتم که یک همیشه دوری کنند از من و کارام کسانی که نیستند دیگه برنگردن و بزرگم نشمارند و مشیت منرو تغییر ندن با خدام دو قابل توجه بعضی دیگران تا بدونیم اگه روزی روزگاری تنهامونم گذاشتن به هر دلیل از جمله پیرشدن تازه موقشه که به خدا برسیم و خدا هست اونموقع خدا همیشه هست و اون موقعی که دلشکسته شدی و از همه بریدی بیشتر نمایان میشه تا یکی بازی دهد به جمع ومردم و نتونی کنار بیای اصلا امام ها هم نتونستن با مردم کنار بیان و شهیدشون کردند
آخه امشب به جای کارای کامپیوتری و تبعاتش داشتم تا صحبح چت می کردم یاهو هم باز نمیکنه دیگه با موبایلم بود وگرنه داشتم باشبای دیگر موقایسه می کردم دیدم که جو توقعاتی نیومده یاریم بدهد برای نوشتن و اصلا میل به نوشتن ندارم و کمک یاران نیستند و چشمان خیره بعد یه لحظه خلوت کردم قدر یه نماز دورکعتی تجسمی با خدا و این شد که تصمیم گرفتم اینو بنویسم و قابل توجه که با خدایا شروع شد و خدا توش بود.
- ۹۳/۰۴/۲۶