ahanggaran
امشب که الان ساعت 3:26 دقیقه است ومردم رفتن بیرون دو پست قبل که هیچی یه سایتی سایت که نه یه وبلاگی راه انداختیم به نام این www.pirmard.blogsky.com و دیدیم سرمون خوشبختانه خلوت شده از اون بابات بعد هیشکی نبود حوصله م سر رفت انگری بردز بازی کردم دعا هم خونده بودم بعد خلاصه تا نقاشی کشیدن بعد گفتم چی بکشم به دلم خورد پیره مرد حالا میخوام اگه شده هر دو سه روزی شاید اگه تونستم یه پیرمرد براش بکشم بزارم تو اون وبلاگه البته میدونی که من نقاشیم خوب نیست و حوصله ی وقت گذاشتن و تصرف و نصوف و چه میدونم تصورشو ندارم همینطوری در عرض ایکی ثانیه فقط یه چیز بگم که حالا اگه خواستید بکنیدا ولی خلاصه نامردی نکنید پیرمرد کشیدن سخته من باید یه طوری این آدم رو بکشم که گولتون بزنه که چشم شما پیرمرد ببینه حالا نخندین راست میگم جون شما حالا بگذریم و بگذرید فقط اگه یادم موند اینکارو خواهم کرد حالا چرا پیرمردشو نمیدونم ولی برام خطر نداره در ضمن کسی نباشه حوصله م سر رفت اینطوری میدونی یا اباالفضل(ع)...
- ۹۳/۰۴/۲۲