lala

حالا که دیدیم که خودمم خوشحال میشم بخشی از این مورد و مرضی گرفتم جدیدا و قبلا اصلا شاید بهش فکر نمیکردم چون اگه تو فکرمم بود جایی برای نگفتنش نبود تو بلاگ ولی حالا دیگه آره همین دیگه چیچی جی؟ همین دیگه بابا یادمه در مورد محصول بیشتر و از اینا صحبت شد که طبق روال غرب و روانشناسی یه مرتبه گولمون میزنه و چشما خیره میشند که بله کشاورزیمون مثلا تلوپی ملوپی بیشتر شده و از زمین کشاورزی بیشتر کشت شده حالا گریزی بزنیم صحبت از کشاورزی شد بعد ادامه خواهیم داد.و اینکه توی همون سفر بین راهی که گفتم داشتم فکر می کردم به چند مورد که حالا مهم نیست این اگه نخوندند یا یادشون نیست داشتم فکر یه چیز دیگری هم میکردم اینکه دیدم توی راه مسافرت که یک به حظور شما عرض بشود گلخانه ای رو ساخته اند بالای گیاهی که حتی شاید بیرونم نیومده باشه از خاک و یه سری مراقبت هایی کرده اند و بنایی و ساختی و سازی و عملیاتی و غیره ولی در شکم مادر اینطوری نیست که چیزی ساخته بشه در رحم مادر مادر خودش داره زندگی میکنه و رحم جؤء سخوت(ساختنی ها) نیست و هدف تولید بچه نیست در انسان کما اینکه بچه هم نباشه کار میکنه و زندگی مادر و رحم ماجراش ادامه داره خلاصه بگذریم داشتیم در مورد کشاورزی و محصول بیشتر ..آقا میگویند که از چیزی که از دست میدی و بدست میاری غمگین مشو بابا برکت رفته تو چه کار داری محصولت چقدره یعنی کشاورزا خودشون بهتر میدونن و خدایی ترند تا این داتشمندان فانتزی مانترزی یارو دلش خوشه حالا میگم این روی منم تاثیر گداشته در دید دنیوی دلش خوشه مغازه داره پولش رو کمتر حساب کرده و دو قرون کمتر اشتباه کرده میگه چه سودی کردیما و حلال هم هست گور باباش میخواست درست حساب کنه گیر که به ما نمیدن خودش حساب کرده دلش خوشه که عجب هندونه های ارزونی خریده دو قرون کمتر داده و یا عصبانی دو قرون بیشتر پول داده بابا این کمی و کاست ها دید ظاهریه یه بلایی سرت میاد گوشی موبایلتو می دزدند بعد میخوای بشینی غم بخوری؟ همینه کل ایمانت؟ و توکلت؟ حساب و کتاب دست ما نیست اگرم باشه نمیخواد غمشو بخوری که اصلا حرص از کجا پیداش شد در زندگی ما؟ دید ظاهری شد دیگه!همینا دیگه قاط زدم باز...با حساب دو دوتا چهارتا که نمیشه زندگی کرد بعد این یارو صدقه نمیده زکات نمیده خوب اعتقادش اینه که مالش کم میشه اینا داره روی منم تاثیر میزاره یا یکی داره  اشتباه میره یا تقصیر خودمه مرسی!