خوب داشتم الان مرور میکردم توی ذهنم و نمی دونم چی بود که یاد کردم از اون داستان حضرت نوح توی چند ماه گذشته ام که نوح چه ایمانی داشت که کشتی رو ساخت و ما نداریم و وحی هم بشه میگیم خدایا ولمون کن و ما رو نجات بده بسه دیگه ولی حضرت نوح (ع) پای کار اومد و عرق ریخت و نمی دونم 40 سالی فکرکنم طول کشید کارش و رسالتش بیشتر ولی و بعد اینا رو که داشتم مرور میکردم و فکر زود گذر آخه فکر خیلی سرعتش تنده یه لحظه میتونی همه جا باشی فکر کنی خوب؟یعنی میخوام بگم فکر که من داشتم می نمودم سرعتش یعنی طول کشیدنش آنی بود و خیلی کمتر از اینی که می نویسم یه جمله شو یا میخونید شما طول اکشید.. خلاصه ی مطلب سرتون رو درد نیارم بعد داشتم فکر می کردم که اینا (مردم ها نه حیوانات!!)که سوار کشتی نوح (ع) شدند شاید اینطوری باشه که میگفتند خدایا این همه بارون و سیل فرستادی برای ما که روی زمینت زندگی کنیم... این همه رو غرق کردی برای ما...نوح هم که پیغمبر و درسته که از حرمت ایشان بود و ایشون بود که وجود داشت ولی خلاصه اینا شاید از خود سوال کرده باشند همین دیگه بعد یاد روز جزا افتادم شاید بگی هنوز که تو برزخ روز جزا نشده نمی دونم والا یوم الجزا و یوم الحسرت هم همینگونه است دیگه نیست؟ بدتر هم هست یه مرتبه آدم ملکوتی و جبروتی چی میگن هر چی میگن خلاصه میبینه میگه اینا برای من؟ کی هست که اینا رو بزاره بره یعنی کسی میتونه زهد مثلا بورزه و جای داره خوب برمیگرده به اینکه زهدی که زاهد در این دنیا میزاره برای چی بوده و به یه زمین خشک و خالی که اونجام توش خداست راضی است یا نه و از این حرفا که کاری نداریم و واردش نمیشیم چون به عقلم دیگه نمیرسه و نمی دونم اون موقع این چیزا معنا داره ولی جزای بهترین افراد بهشت نیست بلکه خود خداس این بدیهیه.
- ۹۳/۰۴/۱۸