http://ali.bloglor.com/p125.html
امروز چند ساعت پیش یکی از همین افراد اومده بود تو ذهنم و داشت اشک می ریخت و می گفت که اگه میخوای بری اون دنیا ما هم هستیم و می دونی که اگه بیان تو ذهنم هم معمولا من نمیشنوم و حق صحبت ندارند مگه با ایما یا حتی باید خیلی قوی باشند ولی بیچاره خبر نداشت که من کولبارم رو نبستم و یه مدت بود قبلانا آماده بودم همه ی با هم بریم هوا ولی نشد دیگه و توفیق سلب الیهم اجمعین گشت ه خلاصه نمی دونم بگم خوشحال شدم که اومد ایشون یا بگم ناراحت شدم که آماده نیستم!!!
آقا مت فیلم های جمشید خان آریا رو که فرمودم حتی ایشان قبلانا بر اساس سیاست روز یا نیاز جامعه به عنوان قاچاقچی (استغفرالله) انتخاب میشدند و خط می دادند مثلا یه جمله شون این بود که من اصلا نمی فهمم وطن یعنی چه و این جمله ی بدیه ولی پرمعنا البته اکثرا قاچاقچی ای بودند که متحول می شدند و فیلم چی بود؟ یادم نیست چون خیلی وقته نگاه نکردم و خراب شد سی دیش و خط افتاد روش آهان" قارچ سمی" خیلی فیلم بحالی بود و یکی چند بار دیدمش و الان نمی دونم جز اندوخنه های جدیدم باشه این فیلم یا نه و باید یه نگاه کنم چند روز پیشم هوس کردم نگاه کنم خوب نشد!!
- ۹۳/۰۴/۱۵