داشتم امروز صبحی یا خودم یه مروری می کردم که دیروز یه چند تا سوره خوندم سوره ی واقعه هم امروز بخونم آخه تو این خونه نبودم ولی طلبکارانه و مسخره که نه سبکشمارانه از مسئله گذشتم انگار طلبکار هم بودم که میخوام این سوره رو بخونم(دلتم بخواد!) بعد که فهمیدم دارم سبک میشمارم گفتم به خودم که همین سوره ی واقعه که همینطور رد میشیم و میخونیم و بعد سوره ی بعد چه گردنه ها و مشکلاتی داره که مفسران توش موندند بعد گفتم حالا نمیخواد منم گیر بدم بهش چون نه درسش رو خوندم نه عقلش رو دارم همین اصطلاحاتی که معلوم نیس چیه از بهشت و جهنم برای امثال ما همینا.خدا که نیومده بگه تو قرآن بگه که گلابی بخورید که من که خدای شما هستم دستور داده ام ساخته شود و برای شادابی موثر است رنگ مو را خوشبو میکند و... و حتی تمام قوای خویش را جمع نکرده در دنیا نشون بده بله حدیثه از صد یکی از رحمت هاش در دنیا نصیب ما شده که اسب کره ی خویش را دوست داره و گربه به واسطه ی این رجمت به بچه اش شیر میده و بقیه ی محبتش رو نگه داشته برای آخرت یا بدست حضرت علی (ع) و ذریه اش پخش نموده. بله خدا با گیلاس و گلابی که آیات واضحی برای مان چه در دنیا در بحث معاد چه نشانه های دیگر وجود خدا و جهانی منظم و ... خلاصه با گیلاس و گلابی نه کلاس گذاشته نه دردی مانند ایدز رو درمان میکنه نه اونقدر خوشمزه اس که بالاتر نباشه خلاصه این همه اصطلاح که ما نمیفهمیم چیه رو فعلا آورده در سوره ی حشر هر سوره ای و کلاس گذاشتنش از بهشت هم تماشایی است که ما و امثال ما درک نمیکند که چه خواهد شد خلاصه داشتم اینارو میگفتم به خودم که سبک نگیرمشون و گفتم دیگه.چیز عظیمیه گرچه درکش نمیکنم..
- ۹۳/۰۴/۱۵