shakhsicola
اصلا حالا که فکرشو هم میکنما چه افتضاحی هستیم یا هستم یه جایی میرسما اصلا یه زمانی بود همش حالا ظاهری هم بودیما به دلایلی از جمله سن کم و البته کم عقلی ارتباط دلی قوی داشتیم با امام زمانمون با عالم بالا که گناه کردیم بعد عقل اینطری شد یعنی میخوام بگم که حالام که ظاهر پرست شده اما خیلی اوضاع ال و دوری میدونم همونم که قبلن داشتم اگرچه حال اشک و زاری برای ایشون نبود و مثلا زانو بقل بگیرم و یرای دیدن و دوری چند لحظه ای هم که شده فکر کنم و ناراحت و زاری و از این حرفا باشه نه اصلا جنگ اینترنتی بود اون موقع چند سال پیش حالا خیلی خوب شده از لحاط چندین سال پیش لااقل برای من ولی منم دور افتادم ها و دورشدم میدونی که من همـــــیشه اغلب خودم رو میبینم و درونم رو و خودشناسی تا خداش ولی خوب داشتم میگفتم خیلی پرتم ها ولی فهمیدم مثلا کسی که از کودکی یا محله ش خوب باشه یا هر دلیلی به بینه و بشناستشون اون از اون زمان بوده نه حالو...
خلاصه خیلی احساسس کمبود دوری میکنم منی که عشثق به خدام جایی رسیده بود که میگفتم ای خدا دوستی بین خودمون رو افشا نکن تا دوستای مدرسه مون از روی چهره ام نفهمند ما بادل با هم دوست باشییم حالا دو تا دونه اشک هم بیشتر اول دبیرستانم نریخته بودم ها ولی اومدم مدرسه البته همونم برا گناهام بود خلاصه اوممدم مدرسه یارودوستم بهم گفت تو چه مهربون شدی اولین نفری که در مدرسه دیدم خلاصه اینطوری بود و تازه واردقبول میکنن مشتی ها خلاصه این بود امورم ککه بازیچه ی اینترنت شدمم و حالا ایده اولوژیم و یکم تغییر کرده و وارونه شدم میگم خدایا خوشکلم کن و دارم فحش میدم البته همونی هم که رسیده بودم از باب گریه و توبه خواستن از امام حسین بودچون همه میگفتن حسین و گریه برایش و محبتش حالا چه کنیم که درها همه بسته شده و فکریات و ایدوئژیم تغییر بافته و بچه بازی شده و شمارو هم تا بچه بازی حساب نکردم برووهااااا...
- ۹۳/۰۴/۱۲