امروز یه کارخوبی کردم که دیدم مقداری از ترسم ورداشته شد و فهمیدم چقدر ترسو بودم اصلا حالا چی کارم کردم بماند به شما ربطی نداره و خیلی باید کنجکاو باشید که بدونید که قرآن خوندم ولی خوب استرس هم یه قدریش به ترس ربط داره وترس درست و حسابی از خدا نداشته باشیم و اصلا به غیر خدا داشته باشیم یعنی از غیر خدا بترسیم شرکه خودش شاید شما بگی من از مارمولکم نمیترسم نه این ترسا رو که نمیگم یه ترسایی هست که خودمونم نمی دونیم مثلا زشتی خودمون رو میخوایم قایم کنیم و استرس داریم در بین مردم یا چیزای دیگه که اصلا شاید فکرشو هم نکنی نه ما بنده ی خدا هستیم درسته اگه گنهکاریم باید در عوض از خلق خدا بترسیم این درست ولی یه ترسایی هست که شیطان القا میکنه مثلا میگه میفهمه ها حالا کار بدی هم نکردیا میگه ریا میشه شما از ترس ریا این کارو نمیکنی یا میکنی یا گیر میافتی اصلا و میری تو فکرای دیگه یا برعکس میگه ریا نمیشه گفتیم شیطان ازهر دری وارد میشه و هوشمنده یه موقع میگه ریاست یه موقع میگه نه اصلا نیست و تشخیصش به تقوای ما بستگی داره و کسی زیرکه که میفهمه کارشیطونه کسی رنده که بازی بدتش شما رو و شیطان رو و در بین خلق نه امثال ما که دستشون روشده و دیگه فیلمی ندارند صداشون در بیاد تا هفت پشتش رو میخونه طرف و در نماز مثلا یا همینطور که توخونه نشستی دشمن از ترس ما سو استفاده های زیادی میکنه درسته که معلوم نیست آیا روزی آمریکا (جراتشو هم نداره ها) جنگ نظامی بکنه ولی راحت به نام جنگ فرهنگی در ایران و نام آزادی و دموکراسی هر کاری دارند میکنن خودشون اینا درست ولی ترس رو هم در بین حزب اللهی ها پخش میکردند قبلا و چه در آینده خلاصه موضوع ترس خیلی جدی است اصلا ائمه در جاهایی داریم که می فرمایند که اگه فلان ذکر رو بگم یا آیه رو بخونم ترسی ندارم که جن و انس جمع بشن و یا حالا بخوان کاری کنند حالا تو مسجد طرف نشسته صلوات بلند نمیفرسته میترسه (مرده رو میگما) ترسشم واهی است!!!
خلاصه کلی فکر ما عوض میشه از راه حق یا اصلا خودمون عوض میشیم چون گناهی در پرونده داریم که باید بترسیم خودمو میگما ولی اگه اولیا خدا رو دیده باشیم یا در نظر بگیریم آرامش دارند و با این باد هاچی میگن بیده ها نمی لرزند وو نمیترسند در حالیکه شیطان افسار ما رو به خاطرحساسیت هایی که خودش ایجاد کرده درون ما و ترسوندن از اونها در دست گرفته حالا خودم رو میگم که ایمانم ضعیف شده است و الا گفتم یه مشورت نتی کرده باشم که بترسم از شمایا و خلق خدا یا نه آخه میدونی یه سنی رسیده ام و 22 سالم شدده که دیگه باید شجاع باشم و بچه بازیه که از چیزی بترسم البته قبلا که ایمان ضعیف شدم زیادتر بود درسته کم رو بودم و جرات نداشتم حتی حرف بزنم ولی دلداری هایی میدادند که از عالم بالا که ادامه بدم و راحت باشم تو خونه و بنویسم وبلاگم رو وخدا رو شکر تو اینجا امنیت خوبه ..
یادمه جایی تو سخنرانی آیت الله می گفتند آقای فاطمی نیا رو میگم در مورد ترس از مرگ که یه موقع ترس عوامه و یه موقع علمی هست ترس شاید اینطوری میگفتن و یکی میپرسید که میشه هواکش بزاریم تو قبر میگفتن چرا میگفتند آخه یه کن تنفس کنیم یا قبرمون رو توی شیشه بزاریم میگفتن چرا میگفت که آخه دلمون میگیره و از این بچه بازیا..
- ۹۳/۰۴/۱۲