اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

یا مهدی اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

بایگانی

نردستان شخصی دینی

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ | محمد علی رضائیان جهرمی | ۰ نظر

سلام مو اومدوم باز اومدم تا که بگم که آمده ام تا که افکار شبانگاهی که داشته ام را لو بدهم خوب؟ و برومیه

که اینکه داشتم اول درمورد شهدا فکر میکردمیه که افرادی مثل من که از بعضی ارواح مومنین حالا میترسد بعضی مواقع مثلا روح عمه ات هم الان پیشت نشسته باشه خوب ترس داره چی میدونه؟ چی میگه خیل خوب حالا شما از روح مومنین یا مشرکین یا شهدا کدامشان بیشتر تر میترسیدیه؟؟ خوب وقتی فکرش کردم گفتم تو آدما فرق فوکوله این و بستگی داره کجا باشند و چه رتبه ای در مقابل رب عظیم حالا منو میگی حالا  میگم اما بابای آمریکایی حالا همشم کاری ندارم که به صدام چی فروخت اونی که مخالف ماست باید از روح شهدا بترسه حالا من در حال حاظر میگم شهدا از حال من باخبرند باهامن گناه میکنم ببینند هم دلشون برام میسوزه میدونن گرفتاریم حالا یه چی سر زده در صورتیکه اصن اینطوری نیست برعکس شاید که نه باید کی جواب خون این ها رو بده که رفتن  و جان هاشونو دادند در راه خدا و کی پاسخگو است که بعدش ما چه ها کرده ایم حالا بگذریم

یک چیز دیگه ی که داشتم بهش فکر میکردم اگه از اون گذشته باشیم این بود که بله داشتم به یک روحانی که توی تلوزیونه فکر میکردم تو نماز و (همش توی چند ثانیه ها) نمیدونم چی شد که به ذهنم اومد و برخورد کرد همینطوری فکر پریشون بود بعد گفتم (تو همون چند ثانیه) چون که روحانیه یه حال خاصی داره و توی فاز خاصی هست که آیا این ها که به این حالند شیطون گولشون هم میزنه یعنی یه چیزایی یادشون بده منظورم اینه که معلمش بشه و خبر صدق بده و از این حرفا بعدا که جاافتادند سواستفاده کنه و داشتم در کل(توی همون چند ثانیه ها) حالشو میسنجیدم که توی اون حس و فازی که هست نکنه اصن شیطان برده باشتش گفتم که همیشه توی عالم خاصی هست این روحانی حالا اسمشو نه میدونم نه میبرم همون دکتره خلاصه اینکه همینطوری میگفتم به خودم و سوالم این شده بود که آیا شیطون کمک میده و سو استفاده میکنه و توی این بودم که از کجا میشه فهمید بعد جواب گرفتم  که شما همین الان یه تسبیح بردار  همینطوری بگو الحمدلله الحمدلله... بالاخره اگه میخوای بفهمی داد شیطون در میاد بالاخره اگه همراهته ان شاالله و میگه بابا نگو دیگه برای چی میگی ناراضی باش از خدا تو رو خدا و یا فکرتو عوض میکنه یه طوری خلاصه یه راهش اینه که اینطوری بفهمی و من توی همون چند ثانیه بیش از همین راه تو فکرم نبود که بیایم برای شما بازگو نمایمیه

  • محمد علی رضائیان جهرمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی