یکی از مطالب دیگه ی که زمزمه میکردن در اصطلاح شما تنهایی و به دور از خانه همونطور که میدونید شاید همین مسئله ی اطلاعاته که باید یه خورده هم بیشتر فکر و احتیاط کنم که آقا من به جز یه دوستیم ندیدم کسی بگه من بچه ی حفاظت اطلاعاتم اینترنت که من حتی ندیدمش اسمشم حمید بود کلی هم فشش میدادن از خارج حالام آپ نمیکنه خبری ازش ندارم!!!مثلا این حالا من خودمو چسبوندم به دوستی او با من ولی حالا شما نگاه این همه نیروی انتظامی کارمند دولت بیشتر در سابق جن و روح و ارواح همه چی اینا یعنی قسمتی از کارشون به یکدیگر ربط ندارد که نباشند! پس میشه یه ارتش 20 میلیونی حالا هر چی بخوان یه عده فقط فرم پرم کنند و پرونده بنویسند و خودشونو نشونم بدن یا ندن ما که حقوق نمیگیریم مثلا از دولت پس نیستیم؟
بعد دیگه همین دیگه تا خودش نفهمه که کیه حفاظت اطلاعاتی نیست خودش که سرباز گمنام شد یهو میاد جلو دست خودشم نیست کارهای ما رو درست میکرد یهو میرفت شاید اصن دکتر هم باشه ها ولی همینه دیگه با لبوس مختلف اندامی...
اصن همین بازیگرا که به صورت گزینشی
اصن من تا یه مدتی هی می نوشتم میگفتم چرا از اداره اطلاعات هیشکی نمیاد یه کلوم بشینیم حرف بزنیم یعنی اقدر محبووب نشدم!!!من حالا نه ها مبگفتم یه مامور سی آی ای حالا اذیت نکن اداره ی اطلاعات چه شکلیه اصن؟ خلاصه عقل که میگن نباشه جان در خطره حالا میگم شاید شبیه مامور برق باشه!و من همینطور راه خودمو میرفتیم اونا به من شک منم.
چی میشد؟ هی گناه روی هم و اشتباهات مکرر مو اقلم یه نامه بدستم نرسید که فردا اینو بگو حله...نامه ی ظاهری چون میدونی دید ما ظاهریه ای خدا منو بکش
حالا برو تخت سینه ی مردم بگو من اطلاعاتیم البته کارتشو هم نشون بده وگرنه بهت میخندن این مده این کار تو؟
خلاصه شاید به بابام سفارش بدم یه کارتی درست کنه کارم بیرون به مشکل خوورد الحمدالله تا حالا نخورده شاید همه منو بشناسند ولی اگه طوری شد یه چی داشته باشیم شایدم به کسی نگیا که بگیرنمون خودم یه کارت دیگه ی مثلا کاراته ای تکواندویی نشون دادم گفتم به نام قانون من مامور دولتم.
یه سوالاتی می پرسیا نه بابا قسمتیش بی اعتنایی بود بقیه اش بازی با من بود.شایدتم برعکس...
- ۹۳/۰۴/۰۶