یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

۴۸ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

امروز یکی بهم فحش داد دیدم حمله شیطانیه و از هموناس که پدر درمیارن و اثری از خودشون نمیزارن لذا رفتم تو فکر درمورد جن ها چند کلوم بگیم اولا جن ها هم مثل ما آدمیان دنبال افرادی اند که ببیننشون و چشمشون باز باشه الان ما انسان ها میگیم ای کاش یه جن خودش رو نشون بده به ما و اسرار حمل و نقل جن ها و کتابی که نویسنده ش جنه و چه شهری توسط جن ساخته شده و چه شهری جن ها بیشترن توش و آیا میتونن مارو پرواز بدن چرا خودشونو جن ها نشان نمیدن چه طور مراقبت میکنن از انس ها خوب خیلی راز ها هست که بخوایم بدونیم و میگیم باید جن ها نترسن خودشونو نشون بدن و جن ها هم میگن انس ها باید چشمشون باز باشه مارو ببینن لذا دو طرف منتظر همند و فاصله ای هست این یک چیز که به ذهنم رسید دوم حس کردم جاهایی که شور و نشاط باشه جن ها میان مثل استادیوم مثل پارک ها مثل گیم نت ها مثل مدرسه ها و ازشون استفاده میشه مثلا در شیراز ما قبلا که وبلاگ مینوشتم حس غریبی بود که جن ها جمعند مثلا هر جمعه مردم جمع میشدن با قلیون توی بعضی خیابون های تفریحی و بچه ها همیشه منتظر بودن جمعه بشه با قلیون و شور و نشاطی بود مردم حس میکردن پلیس رو ولی نامحسوس خوب همین نامحسوسی جن ها بودن که حس میشدن و حساب میبردن از پلیس ها بعد حتی توی این خیابون ها مثل چمران و طرف دروازه قرآن که شبا شلوغ میشد حتی کنار خیابون سازه ها و سنگ های تزیینی تراشیده ای بود که اونم حدس میزنم کار دست جن ها باشه که جمع بودن ولی الان کساد شده وضع شیراز محور نیست محل تجمع و شادی نیست و راز دیگری که میخواستم فاش کنم همین خوشی هاس و لذت های جنسی مثلا هرجا گفتم که شادی باشه حالا حتی شور و هیجان جنسی هر جایی که بچه ها قهقهه میزنن و خوشن اونجا جن ها انرژی میگیرن و جمع میشن و اونجا اتفاقا خلاف زیاده ولی سیاست طوری شده که از جن ها کمتر استفاده بشه و سیستم امنیتی مثلا دست جن ها نباشه و کنترل شده حتی جلوی جادوگرها رو گرفتن و انسان عصر جدید به خوبی میدونه با تکنولوژی و علم و ایمان بهتر میشه پیشرفت کرد تا استفاده از شیاطین و جن در بعضی جاها!

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۱۱ ق.ظ | علی | ۰ نظر

دیشب تا صبح تو خواب یه مثالی به ذهنم میومد و تکرار میشد تا بیدار شدم مثال شاید اینطور بود که تو اونقدر حرف میزنی که دعوات بشه؟! تو اونقدر میخوابی که نمازت قضا بشه؟!  بیدار که شدم فهمیدم قضیه صحبت نکردن ماست که با اشاره حرف میزنیم و صدا از دو لب مبارکمون خارج نمیشه یا کمتر اینکه من وقتی مخصوصا با بابام بحث میکنم چون همش بابام میاد رو مخم بعد بحثمون بالا میگیره  و چرت و پرت خیلی میگم و به ناکجا آباد منحرف خوب کسی هم که اینطور شد پیش خدا و فرشتگان و خوبان و اینا حقیقتا خوار و ذلیل میشه لذا اگر ساکت بمونم یعنی خط مشیم این باشه که بابا من جوابتو نمیدم اصلا اگرم خواستم بدم با  اشاره خودشم والا خوشاله یک درگیری هایی بالامیگره که جمع شدنی نیست یه مرتبه میبینی برای هیچ و پوچ داریم دعوا میکنیم مثه بچه های دو ساله بابامم که مخش تو حرف زدن و بحث کردن کم نمیاره خوب خودم ذلیل میشم از اونور مامورا منتظرن رو صدای من کار کنن چون یه بحث ها و غلطکاریایی تو اینترنت با شما کردیم و سخندانی هایی داشتیم که فعلا همونم نمیکنم خوب اینا خط آدم رو میگیرن دیگه خط فکری خط فرشتگان و  نور و وصل میشن به ما و هر طرف خواستن وسوسه میکنن و میبرن و مثلا فکر مارو عوض و مشغول میکنن که هر طور اونها خواستن ما صحبت کنیم و بدبختمون میکنن دیگه چرا میگن تو عصبانیت تصمیم نگیر چون تصمیمت شیطانی است این ها خط حرفایی که تو خونه میزنم رو  میگیرن به سمت خودشون و میکشند مارو و جذبمون میکنن حتی از صحبت های معمولی ما مارو جذب میکنن دیگه شغلشون هست که خودمونی میشن و ضربه رو اونجایی که فکرشو نمیکنیم میزنن لذا من ساکت شدم و وبلاگنویس شدم دوباره یه موقه بود من وبلاگنویس بودم مامورای خونه همش جاسوسی میکردن که من عقلم چقدره بعد میدیدن مثه مونگلا حرف میزنم و فکر خاصی ندارم و صحبت پند آمیزی با هیشکه نمیکنم حساستر میشدن میگفتن بابا این تو وبلاگ کلی حرفای بلند بالا میزنه این چرا تو خونه عقل تو کله ش نیست لذا گیر میدادن به بابام که شاید اون وبلاگنویسه گیر میدادن به مامانم خوب منم تو وبلاگ نویسی خدا میخواست همه جارو بهم میزدم ولی واقعیتش تو زندگی اهل بریز بپاش نبودم و 4تا صبح بخیر و شب بخیر و گشنمه و اینا از صدام بیرون میومد لذا فکر میکردن من دیوانه ام و چیزی بهشون نمیرسید تا اینکه گذشت ما بعد از مدتی گفتیم بحث کنیم جلوی دوربین و سیاستم این بود که اسمش رو بزارم چرت و پرت یعنی موضوع بحث مثلا چرت و پرت 11 باشه چرت و پرت گذاشتم تا هم پاک نشه تو آپارات و حذفش نکنن و هم گیر ندن دیگه به ما خلاصه با چرت و پرت کاری هم چند تا ویدیو دادیم تا اینکه دیدن انگار شهر آروم شد و خوششون اومد از لهجه و صحبت های شیرین ما لذا موضوع دادیم و همینطور برای شما بحث کردیم تو آپارات در قسمت (سخندانی) تا اینکه گذشت و گذشت چند سال دیگه وبلاگنویسیو کنار گذاشتمو و رفتم تو فیلم سازی که حالا گفتم چی شد حتی مامورا هم دیگه گیر نمیدن که ما عقلمون چقده و حال ندارن صدای مارو بشنون تو خونه و زده شدن همه از بس چزت و پرت میگم غمزده هم میشن و دیگه کنجکاو نیستن که صحبت هامو بشنون منم که چیز مفیدی نیسی=ت توی صحبتمام تو خونه وضع بدتر میشه!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۴۲ ب.ظ | علی | ۰ نظر

اه اه اقد بدم میاد از اینا چه بخوان روانشناس باشن چه جاسوس که مارو از دور کنترل و به خیال خودشون درمون میکنن این آدم های حقیر که نمیدونن نماز عشاء چند رکعته اومدن بالای سر ما تا به اصطلاح درمانمون کنن و دارن حقارت خودشون رو اثبات میکنن که اسلام پیروز است و مومن حالا اینا هرچقد بخوان زور بزنن مثل حیوان سرجای خودشون پیشرفت نمیکنن انگار تقصیر منه که نمیتونن نقشه های شومشون و ریاست ها و مسولیت های پست دنیوی رو تصاحب کنن اصلا هم دلشون واسه ما نمیسوزه دم دستگاهی دارن که ما مثل موش آزمایشگاهیشونیم و باید تحت نظر اینا باشیم انگار هرکاری مثبتی ما میکنیم  از صدقه سر اینا است اینا اونقدر پستند که فکر میکنن اگه ما دلهارو آروم کردیم و نشاط آوردیم از زحمت های فراوانی است که میکشند اینا میخان نامی از اسلام و دین و پیغمبر نباشه ما رفتیم تیمارستان یه نفر نبود که درمورد بیماریمون باهامون صحبت کنه که تو چته و چکار کن انگار محکوم به قرص ابد هستیم درصورتیکه به یاری خدا از همشون شادتر و دلخوشتر حالا اینا ریشه شون به اذن خدا کنده میشه ما راهنما میخوایم ولی کسی که دلش خدایی است و مومن و دل مومن به مومن وصله حالا اینا حاظر نیستن از خدا حرفی بزنن بعد اومدن مارو کنترل کردن و هیچ راهی بلد نیستن جز نابودی فکر و عقل با قرصی که کاش فقط گچ بود این ها یاد گرفتن چطوری یه آدم خوشکل و خندان رو افسرده کنن و ناامید از زندگی اصلا شغلشون همینه که جاسوسی و روانشناسی کنن همونطور که شیطان میکرد و طوری افسارتو بگیرن که خودتم نفهمی که خرشونی بعد که سوار شدن ریشه ی آینده و زندگی ات رو بزنن بعد افتخارم میکنن که شغلشون شیطانی است و ذره ای حس دلسوزی نسبت به مومنان خدا ندارند اینه که روزگار ما شده دست و پا زدن میان یه عده کلاش!

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۳۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

من به رسم قدیم و قدما می نویسم تا پدر در بیارم مینویسم تا خون جگر بریزه می نویسم تا هشدار بزنن ببین جوجه جیگر حسادت نکن که خواننده ی یوروپ و ایرانی واسه ما خوند و میخونه دلیل داره مارو برای هدایت مردم و روزگار و نجات از دست طاغوت بفرستن تیمارستان و عقیم کنن و قرص بدن که دیوانه مون کنند و مغزمون رو شستشو حالا گیرم اینا دیگه امام جمعه ی سابق که خبر داشت از خوش خدمتی های ما اون چرا خواب بود فرماندار اون موقه چرا گذاشت مارو عقیم کنن و بفرستن تیمارستانی که بدتر از زندانه من حق خودمو میگیرم از این دنیای نکبت من خون میریزم پاش یعنی خون هارو چاری میکنم خون این و اون نشد خون زنان رو میریزم ساکت بشینم تا روانشناس حرومزاده قرص گچی که خوبه قرص ضد شهوت ضد عقل ضد منطق قرص دیوانه کردن و فراموش کردن خدا بهم تزریق کنه و من هیچی نگم بگم خعلی  ممنون آقای دکتر و دیده شده ازش معذرت خواهی هم کرده بودم بعد دیگه همه ی خواننده ها  ساکت بشینن بگن پدر سوخته قرصتو بخور؟؟ نه من میجنگم حتی اگه هیچکدومشون پشتم نباشن حتی اگه دوباره بخوان پدرمو در بیارن میگه آقا چرا فیلم ننت رو گذاشتی تو کانالت نمیدونه بدبخت حالا ننمون رو آزاد کردم از چنگ یه عده یاغی که فیلم بدون روسریش رو به هرکی خواستن نشون و دزدیدن فیلم خصوصی واسه ی ما نزاشتن ریدن تو زندگیمون رفت از همه ور جاسوسی و حسادت و کینه  از اقوام تا دور و نزدیک و هسمایه حالا نمیدونه داره بهش خوش میگذره ولی  هنوز به من خوش نمیگذره تا زهر جانشون رو بگیرم! تا انتقام یه عمر بدبختی و حسادت رو از جیگرشون بکشم بیرون برام مامور گذاشتن چس خواهرشون پدر یک یکشون رو در میارم یعنی یه کم وقت میخام فقط تا یکی یکی به درک وادارشون کنم با حرف زدن نمیشه با کردن میشه! میدونی اینا برای من خطری ندارم مامورا فقط میخوان زنم شن و رو سرم سوار شن حالا میفمم که پدر هرکی رو بخوان در بیارن میرن سراق زنش و از اونجا روش فشار میارن و رنج و عذاب میدن شکر خدا که  زن ندارم و فقط یه خورده عقده کردم که یه کم خون بریزم! خون رگشون نشد خون حیض مثلا پریود!! عقده است دیگه کاریش نمیشه کرد اینطوری یه کم سبک میشم که فاصله و حرمتم حفظ شه که قدرم دانسته بشه به زانو در میارم یک یکشون رو!! و اینکار فقط از بنده ناشی و ناجی هست نه هیشکس دیگه!! همه منتظر منن تا گارد بگیرن ولی اینبار با رحمت و نوازش سخنرانی نمیکنم اومدم حال بگیرم ههههه

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ق.ظ | علی | ۰ نظر

خدایا چه کنم چند روزه لام تا کام حرف نزدم و فضای خونه غم آلود و شیطانیه و همش غم تزریق میکنن انگار یه  عده منتظر بودن من خفه شم تا سو استفاده های خودشون رو بکنن نمی دونم ولی غم تا جایی خوبه که با اشک تبدیل به خوشی شه اگه قرار باشه الکی نگران باشی و  هی زانو غم بگیری و عقده کنی شیطان سواستفاده میکنه من دوست ندارم کسی بخاطرم غم بخوره و الکی نگران حالم باشه و حالمو بدتر میکنه شیطونه میگه یه آهنگ رقص بزار و برخص و فیلم ضبط کن حالا تا فکرامو بکنم ببینم میشه یا نه این روزا کلا همه غم دارن فکر کنم ایام فاطمیه هست و غم که هیچ دردهای بیجا غم های زیاد فقط در این حال شیطون بلده سوار اوضاع بشه و عقده هاشو تزریق کنه به ما اصلا حس قلیون نیست بهم آرامش و حال نمیده تو خوابم که نمیفهمم چی دیدم و شد زود یادم میره نمیدونم چه کنم همون رقص گمونم بهتر باشه حس میکنم یه زنی هم الکی برام گریه میکنه این اعصابمو خرد میکنه بجای اینکه دعامون کنن شاد شیم چنبره ی غم بزنن الکی الکی مام افسرده کنن حالا چن روزه صحبت نکردم که نکردم چی شده مگه؟! جلوی آتیش رو گرفتم جلوی افتادن از پرتگاه رو چه میدونستم میشنن میدوزن پشت سرمون داستان!

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۰۵ ب.ظ | علی | ۰ نظر

سلام وقتی ما ماجرای کربلا رو میبینیم امام حسین(ع) حتی دعا نمیکنن بارون بیاد و اینجا کاری از فرشته ها هم بر نمیاد یعنی اون ها هم بی اختیار نظاره گرند فقط باید خود امام حسین(ع) میخواست که بارون بیاد و حتی دشمنانش رو نابود کنه به وسیله ی امداد الهی که اینکارو نکرد ولی در مواقع حساس میبینیم که پیامبران نجات میافتند و عذاب بر قومشون نازل میشد ولی باز مردم منحرف میشدن و الان در زمان ما درسته گرفتاری های مردم بیشتره ولی اون عذاب دوران پیامبران پیشین تمام شد و الان مثلا تو تهران دود سیاه هست و بدبویی و گرفتاری اقتصادی ولی عذاب ریشه کنی که مثلا در زمان نوح علیه السلام بود تمام شد دیگه و ما دچارش نشدیم گرچه ممکنه حقمون باشه لذا امام حسین(ع) میخاست فساد ریشه کن بشه حتی توی دوران ما نخواست یه عذابی بیاد و بره و هدف خیلی بالاتره امام حسین (ع) متعلق به همه ی دوران هست حتی زمان آمدن حضرت آدم(ع) هم یادش زنده بود و توبه آدم(ع) به وسیله ی امام حسین(ع) قبول شد در زمان ما حضرت مهدی(عج) میتونه از خدا بخاد آمریکا نابود بشه ولی ما ایرانیان دلمون آمریکایی است میتونه دعا کنه اقتصادمون اول شه در دنیا ولی ما فساد وجود داره در مملکتمون و من دیروز یه شعری که بچه ها قبلانا میخوندن میشنیدم که یه نفر با آهنگ میخوند که گریان باشی ای ایران بجای اینکه خندان باشی واقعا همینه دیگه مثل سابق نیست دیگه فساد در جای جای بین مملکته و این از بی تدبیری و عدم مدیریت نیست فقط ساده نباشیم یه عده مثل گرگ ریختن دارن میدزدن سرمایه ها و منابع رو و حالا درسته قوه ی قضاییه داره سخت میکوشه تا با فساد مقابله کنه ولی خانه از پای بست ویرانه و یه عده گردن کلفت نمیزارن و میدزدن و فساد میکنن این باید از ریشه درست بشه تا حضرت مهدی(عج) دعامون کنه پیشرفت کنیم و امداد الهی برسه نه اینکه یه عده ظلم و فساد کنن در این شرایط خدا کمک کنه به مملکت تا اقتصادمون درست شه نه امام مهدی (عج) ناراضی تر از ماست و نمیخاد چنین شرایطی باشه لذا در مشقتیم وقتی آه  و ناله ی فقرا رو نمیبینیم انتظار داری کجا درست شه؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۲۰ ب.ظ | علی | ۰ نظر

آقا سلام علیکم اینکه اولا خیرات فراموش نشه برای شهدا و مردگان و بزرگان نماز و قرآن بخونیم تا هدایت و راهنمایی ای بشیم!

دوم اینکه سعی کنیم برای هم گروهی هامون هم خیرات بفرستیم یعنی کسانی که نه در حد ما بودند بلکه مردم عادی بودن اشتباه هم داشتند خدا یاری رسانید و شربت شهادت نوشیدن این ها بعضی اوقات خیرات و دعا و قرآن و اینا براشون فرستادن بهتر از اینه که برای پیامبران و ائمه بفرسیم میدونی چرا؟ چون صداهاشون رو شنیدیم چون بیشتر درکشون میکنیم و ما بیشتر شبیه به مردم عادی هستیم لذا من خودم اگه فرضا امامی بیاد و راهنماییم کنه کمتر میترسم و بیدار میشم تا اینکه مثلا شهید حججی بیاد تو مخم و چیزی بگه اون موقع هست که تکون میخورم چون شهید حچچی رو از خودم میدونم چون صداشو شنیدم و تصویرشو دیدم و راهش بازه و خودمونی تره  لذا میترسم ولی مگه میشه با امامان خودمونی شد؟!!! وای بر ما وای به حالمون درسته امامان خعلی قوی ترند و اثر بخش تره ولی راه امامان توسط شهدا باز میشه ولی امامان محل نمیزارن خعلی اوقات خودشون رو نشون نمیدن گرچه همیشه خعلی بیشتر مارو مانند پسراشون و دخترهاشون دوست دارن ولی هیچ وقت منت نمیزارن و اگه ما ها که جاهل و نادانیم و در حدشون نیستم رو محل بزارن اگر لبیک نگیم بهشون و اطاعت محض نداشته باشیم از امامان بعد عذاب نازل میشه لذا باید حرمتشون رو نگه داریم و به عنوان عذاب بدونیم اگر به خواب و خیالمون اومدن درصورتیکه گفتمکه من از شهید حججی خعلی بیشتر از ائمه میترسم و فکر میکنیم ائمه باهامند درصورتیکه حرف حق رو اگه بخوان در گوش ما بزنن شهدا بهتر و خودمونی تر و بی کنایه تر میگن و رضایت شهدا هم رضایت خدا است و اشتباه  و خللی توش نیست و راه راه شهداست لذا چقدر خوبه از شهدای پایین شروع کنیم و باهشون دوست شیم و مثلا براشون صلوات بفرسیتم تا ادب داشته باشیم نسبت به ائمه اطهار تا بعدا خجالت زده نشیم نه اینکه بی ادب و با پررویی بخوایم با زور حاجت و خواسته  های گیرم شهوانی رو از امامان بخوایم و گمراه  تر هم بشیم خواسته های ما چیه در دنیا همه پوچ!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه, ۹ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۴۳ ب.ظ | علی | ۰ نظر

سلام میخام بعد از مدت ها بنویسم هم اینجا تو وبلاگ 12eza منتشر کنم هم تو ویسگون تو آیدی khisgoon راستش یه اتفاقی افتاده میخام یه مدت هر چه قدر بتونم  روزه بگیرم روزه سکوت دیگه حرف نزنم با کسی حتی تو فیلمام صحبت نکنم من یه عمر وبلاگنویس بودم اشک داشتم آبرو داشتم پیش شهدا و فرشتگان همه دوستم داشتن حتی قوی بودم این مدت که ننوشتم و فیلم گرفتم و سخنرانی کردم روم کار شد و خدا خاست خیلی چیزا فهمیدم ولی از دست خودم راضی نیستم چه برسه خدا بخاد راضی باشه لذا پشیمونم نیستم لااقل مانند پشیمونی بعد از گناه نیست برای اوج گرفتن میخام روزه سکوت بگیرم و دیگه با کسی صحبت نکنم یعنی صدا از دهان مبارکم بیرون نیاد و بنویسم یا اشاره کنم یا غرغری چیزی اینطوری از شر من همه در امانند و گند نمیزنم به مملکت اینطوری دلم قوی میشه دوباره سلطان نوشته ها بشم و اوج بگیرم در ملکوت و صاحب اسرار بشم حتی نمازم رو هم یواش میخام بخونم طوری که نه سیخ بسوزه نه کباب خسته شدم بابا به هیچ جا نرسیدم با این همه سخنرانی معلوم نیست چه پرونده ها هم پشت سرم باشه نه به پول رسیدم نه به خدا واحد و احد قبلا خیلی قوی بودم صاحب دل ها بودم الان فقط خودم رو ضایع کردم نه فقط ضایع خیلی چیزای دیگه هم هست که من مد نظرم نیست نه اینکه اون چیزا - درمورد فیلم و سخندانی هام میگم- نه اینکه از اون جیزا ناراحت باشم که منفی کار کرده ام یا از مثبت بودن خوشال باشم بلکه میخام برم به سمت نور حالا هم نمیگم با فیلمبرداری و صحبت در دوربین ضعیف شده ام بلکه حالا میفهمم که میتونم بدون ذغدغه ای خاص هم میشه نوشت کافیه برم تو وبلاگ و شروع کنم به نام خدا و بنوبسم همین حتما هم لازم نیست به این و اون گیر داد یا یک موضوع مهمی باشه دیگه بچه ها هم هستن مثل قبل قبلا تشکیلانی بود برام که 24 ساعنه منتطر نوشته هام بودن خوب اون موقع نورانی هم میشدم از دستشون ولی حالا حس میکنم ریدم تو عالم و آدم گرچه حس اشتباه و پشیمانی ندارم از اینکه فیلم گرفتم و صحبت کردم و سخنرانی کردم ولی میخام دریچه ای نو به روم باز شه و پیشرفت کنم!