یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله صلی الله علیه و آله و سلم

یا قاضی الحاجات

ای که به دور کعبه و منکر حیدری / کعبه ولادتگه اوست دور حیدر مگرد

بایگانی

بسم الله الرحمن الرحیم

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۲۹ ب.ظ | علی | ۰ نظر

ما یه بحث پژوهشی قرآنی میکنیم اگه غلط بود و یا نقضشو پیدا کردید خبر بدید شاید بپذیریم و متخصص فن نیستم همینطوری میگم چون داشتم سوره ی یس رو در مفاتیح کوچکی میخواندم بعد رسیدم به ازواجهم بعد رفتم فورا صفحه ی بعد بعد پیش خودم گفتم ازواجهم روی حرف ج فتحه بود یا ضمه؟ بعد قبلا هم برخورد داشتیم که فتحه رو میشه ضمه کرد پیش خودمون ولی قانونی ساختم که اولا در جاهایی که میشه پیش خودمون ضمه رو فتجه کنیم یا برعکس و دوما دوتا حرف حرکات دار مثل فتحه و ضمه پشت سرهم اومده باشه در قرآن دراینجا اگر فتحه اومد مخصوص خود کلمه هست مطلب و اختصاص به خودش داره فقط ولی اگر ضمه اومد اختصاص به بیرون هم داره مثلا ما در لهجه شیرازی داریم لباسو کفشو یعنی آن کفش ولی در قرآن دقیق تر هست حالا چند تا مثال میزنیم از همین سوره ی یس تا مشخص بشه اول مثال خودم رو میزنم که بهش رسیدم یعنی آیهی 56 بعد از اول شروغ میکنم اونایی که دوحرکت ضمه یا فتحه پشت سرهم دارند یا اونچاهایی که میشه ضمه رو پیش خودمون فتحه کرد و طاهرا معنا تغییر نمیکنه رو مثال میزنیم ببینیم چی در میاد پس اول آیه ی 56 یس:

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ ﴿۵۶﴾

آنها با همسرانشان در زیر سایه ‏ها بر تختها تکیه مى‏ زنند (۵۶)

خوب در این ایه در ازواجهم همونطوری که میبینیم دوتا ضمه اومده و نگفته ازواجَهم بلکه ازواجٌهم خوب اگر ازواجَهم رو میگفت طبق قانونی که ساختیم این همسرانشان متعلق به خود طرف بهشتی بود فقط بلکه تعلق به خدا هم داره اولا دوم ممکنه زنه بهشتی باشه و کلی شوهر دیگه هم داشته باشه لذا این زن ها خاصه متعلق به بهشت مردی نیستند و خودشون بهشت دارند!!!

لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾

تا قومى را که پدرانشان بیم‏ داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهى (۶)

در اینجا اباوهم منظور پدر واقعی خودشون نیست چون ضمه داره اگر ضمه فتحه داشت اختصاصا  پدر خودمون یا خودشون منظور بود بلکه سنت رو میگه و اجداد رو!!! و بحث سیاسی است نه اجدادی!!!


إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ ﴿۸﴾

ما در گردنهاى آنان تا چانه ‏هایشان غلهایى نهاده‏ ایم به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته‏ اند (۸)

در اینجا در اعناقهم دوتا کسره اومده و فتحه نیومده یعنی اولا گردنشون مشکلی نداره  و ایراد از گردنشون نیست بلکه با زور به گردنشون انداخته شده که کسره گرفته یعنی شکسته شده با کسره  و ضمه هم نگرفته!!!

وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾

و آنان را چه بیم دهى [و] چه بیم ندهى به حالشان تفاوت نمى ‏کند نخواهند گروید (۱۰)

خوب در اینجا طبق قانونی که ساختیم در انذرتهم چرا دونا ضمه نیومده یعنی اگر مخصوصا و به طور خاص هم انذارشون کنی حتی بازم ایمان نمیارن یا حتی با جانت و از تمام وجود هم اندازشون بدی بازم فایده نداره چون انذرتهم فتحه گرفته یعنی مخصوص کسی است که انذارش کنه و هم در یومنون کسره اومده یعنی و چون فتحه نیومده یعنی که ایمانی ندارند و نمیارند هم یعنی بازور هم صاحب ایمان نمیشن یعنی اصلا ایمان آوردن دست خودشون نیست و چیزی از ایمان ندارند با انداز تو تغییر نمیکنن و شکسته نمیشن!!!


إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿۱۱﴾

بیم دادن تو تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنین کسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده (۱۱)

در اینجا یک تنذر هست که شکسته شده به کسره میگه اندار تو صاحبش خودت نیستی و از طرف خودت نیست بلکه از طرف هدفدار هست اگه ضمه داشت میشد بگیم از طرف خداست ولی کسره داره یعنی نه کار مطلق خداست نه مطلق پیغمبر بلکه اولا خودش باید تغییر و شکسته بشه دوما مخصوصا افراد خاصی است که کتاب حق رو پیروی کند و از خدا نهان بترسد 

دوم بمغفره هست که کسره  گرفته که یعنی اینا بازور مورد غفران خدا قرار گرفته اند و خدا بخشیده و شکسته شده به کسره که یعنی تغییر کرده وضع که شکسته شده به کسره اگر فتحه داشت خودشون استغار کرده بودند و حق خودشون بود که بخشیده شدند بلکه تغییر کرده اوضاع که بخشیده شده اند!!!

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ﴿۱۲﴾

آرى ماییم که مردگان را زنده مى‏ سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‏ اند با آثار [و اعمال]شان درج مى ‏کنیم و هر چیزى را در کارنامه‏ اى روشن برشمرده‏ ایم (۱۲)

در اینجا دو تا داریم یک نکتب که در نکتب دو تا ضمه اومده یعنی مخصوص نویسنده نیست هم خدا هم فرشته ها نوشته اند دوم آثارهم هست که فتخه داره یعنی این آثاری که ما نوشته ایم مخصوصا طرف بوده است چون فتحه داره یعنی کم و کاستی نیست!!

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۳﴾

[داستان] مردم آن شهرى را که رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (۱۳)

در اینجا جاءها داریم که فتحه داره یعنی این پیغمیبران مخصوصا اینا بودن که اومدن و برای گروه دیگری انذار نشده بودند!!

قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ ﴿۱۵﴾

[ناباوران آن دیار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نیستید و [خداى] رحمان چیزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى ‏پردازید (۱۵)

در اینجا به پیمبر در انزل میگن که خداوند مخصوص ما چیزی نفرستاده چون انزل فتحه داره 


قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۱۸﴾

پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ ایم اگر دست برندارید سنگسارتان مى ‏کنیم و قطعا عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید (۱۸)

در اینجا لم تنتهوا مخصوص پیغمبران هست که با پیغمبر به طور خاص هشدار میدن و میگن اگر خودتون دست برندارید فقط دوم لترجکمنکم هست که روی ج ضمه هست یعنی اونا میگفتن همه ی ما افراد جمع سنگسارتون میکنیم و در لیمسنکم هم فتحه هست که احساس درد مخصوص کسانی میگفتن خواهد شد که دست ورندارند یعنی هرکس که با شما پیغمبران و رسولان باشه عذاب مخصوص اوست و عذاب مخصوصی هم بهش میدیم!!!

قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾

[رسولان] گفتند شومى شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مى ‏ورزید] نه بلکه شما قومى اسرافکارید (۱۹)

در طائرکم شکست کسره هست یعنی اولا شما تغییر ممکنه کرده باشید دوما این فال شما از طرف خودتون نیست از فال شیطانی هست که گرفته اید وگرنه فتحه میگرفت یعنی خودتون هم شک دارید و هم شیطانی اشتباه گرفته اید!!!

وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾

آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏ یابید (۲۲)

در اینجا ترجعون فتحه داره که بازگشت ما مخصوص خودمون هست و فرق داره بازگشت من با شما!!!

أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ ﴿۲۳﴾

آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى‏ دهد و نه مى‏ توانند مرا برهانند (۲۳)

شفاعتهم ضمه داره و شفاعت خاص امامان نیست بلکه شفاعتی که همه میشند منظوره و لاینقذون یعنی کسره ی شکست داره یعنی دیگه تغییری نمیکنه رهایی!!!

إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾


من به پروردگارتان ایمان آوردم [اقرار] مرا بشنوید (۲۵)

در اینجا پیغمبران میخوان که به طور مخصوص گوشاشون رو باز کنن به حرفای امامان و از ته دل مخصوصا بشنوند و کمی گوش بدن بعد!!!

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾

[سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى کاش قوم من مى‏ دانستند (۲۶)

در اینجا اگر یعلمون کسره داشت یعنی هنوز راه داشتند تغییر وشکست پیدا کنند ولی میگه کاش همون موقع خاص قبل از اینکه مارو شهید کنند میدانستند که بهشت چیه!!!

بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ﴿۲۷﴾

که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (۲۷)

در اینجا معلومه که جزء مکرمین بوده اند و شکست و تغییر نداده خدا و کسره نداره مکرمین بلکه از اول بوده اند ولی در بهشت خدا نبودند و در زمین بوده اند!!  یا میتونیم بگیم وقتی غفر انجام شد دیگه مکرمین شدند چون غفر هم مخصوص خدا است چون دوتا فتحه داره

 خوب دیگه من خسته شدم دارم آنلاین تحقیق میکنم امیذوارم پژوهش درستی باشه و بقیه اش رو خودتون تفسیر و تحقیق کنید متشکرم!

  • علی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی